مروری بر ۷ فیلم سیاه و سفید سینمای ایران

ساخت فیلم‌های سیاه و سفید هر ساله رو به کاهش است اما همچنان می‌توان در میان آثار اکران شده دو دهه‎‌ی گذشته به تعدادی از فیلم‌های شاخص سیاه و سفید برخورد کرد. در ادامه به بررسی ۷ فیلم شاخص سیاه و سفید می‌پردازیم.

 

 برف روی کاج‌ ها

برف-روی-کاج-ها

  • کارگردان: پیمان معادی

  • بازیگران: مهناز افشار، حسین پاکدل، صابر ابر

«برف روی کاج ها» اولین ساخته‌ی پیماد معادی و محصول سال ۱۳۹۰ است‌. این فیلم داستان زندگی فردی به‌نام رویا (مهناز افشار) است که به تازگی متوجه‌ی رابطه‌ی مخفیانه‌ی همسرش شده است‌. رویا که معلم پیانو است، فردی خودساخته و منطقی به نظر می‌آید. به‌طوری‌که او بعد از پی بردن به رابطه‌ی پنهانی علی (حسین پاکدل) با نسیم (یکی از شاگردان پیانویش) نه‌تنها زانوی غم بغل نکرده و افسرده نشده بلکه به کارهای روتین روزانه‌اش چون پیاده‌روی، تدریس و … ادامه می‌دهد.

رویا در همین حین به‌طور اتفاقی با برادر همسایه‌ش به‌نام نریمان (صابر ابر) آشنا می‌شود و کم‌کم بین آنها حس و علاقه‌ای شکل می‌گیرد و در نهایت او کاملا رک به علی که از خیانت به همسرش پشیمان شده، می‌گوید که به مرد دیگری علاقه‌مند شده است. یکی از عامل‌هایی که فیلم معادی را منحصر‌به‌فرد کرده شخصیت‌پردازی‌های جذاب و متفاوت این فیلم است. به‌طور مثال رویا زنی قوی و خودساخته‌ است که برخلاف دیگر زن‌هایی که به آنها خیانت شده، اعتماد به نفسش را از دست نداده و سعی در تغییر مسیر زندگی‌اش می‌کند.

از نقاط قوت این فیلم می‌توان به کلیشه‌ای نبودن آن اشاره کرد؛ در واقع پیمان معادی از یک داستان ساده (خیانت) توانسته فیلمی جسورانه و تحسین‌برانگیز بسازد. پیمان معادی درباره‌ی فیلمبرداری «برف روی کاج ها» به شیوه‌ی سیاه و سفید گفت که هفته‌ها به این موضوع فکر کرده تا تصمیم گرفته زندگی شخصیت زن فیلم سیاه و سفید باشد و در بازنویسی‌های متن فیلم نیز براساس سیاه و سفید این کار را انجام داد. قابل ذکر است که این فیلم در سی‌امین جشنواره‌ی فیلم فجر نیز حضور داشت و برنده‌ی بهترین فیلم از نگاه تماشاگران و بهترین بازیگر زن (مهناز افشار) شد.

 

  جرم

جرم

  • کارگردان: مسعود کیمیایی

  • بازیگران: حامد بهداد، داریوش ارجمند، پولاد کیمیایی

«جرم» فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی و محصول سال ۱۳۹۸ است. این فیلم داستان جوانی به نام رضا سرچشمه (پولاد کیمیایی) را بیان می‌کند که به همراه دوستش، ناصر ظفر تصمیم می‌گیرند تا به زندگی یک شخص سیاسی پایان دهند. این دو از پس آن کار برمی‌‌‌آیند اما در لحظه‌ی آخر گیر می‌افتند و رضا دوستش را فراری داده اما خودش توسط پلیس دستگیر می‌شود و به زندان می‌رود. رضا مقابل پلیس حرفی از ناصر نمی‌زند و تمامی جرم را به تنهایی گردن گرفته و محکوم به زندان می‌شود. وقتی رضا از زندان آزاد می‌شود پیش خانواده‌اش می‌رود و تصمیم می‌گیرد تمام تایمش را در کنار آنها سپری کند. اما بار دیگر اقدام به کشتن مدیر یک شرکت نفتی می‌کند و وارد ماجراهای جدیدی می‌شود.
کیمیایی با ساخت این فیلم به فضای فیلمسازی قبل انقلابش نزدیک شده، به‌طوری‌که حتی «جرم» را به صورت سیاه و سفید ساخته تا فیلم‌های قدیمی خود را در ذهن مخاطب تداعی کند. حتی برای شخصیت‌های این فیلم هم از صدای دوبلورها استفاده کرده که این امر نیز به نوستالژی شدن فضای فیلمش کمک شایانی کرده است. اما بازگشت کیمیایی به عقب چندان که باید موفق نبوده و فضای فیلم «جرم» را به کلیشه نزدیک کرده، به‌طوری‌که این‌بار هم شخصیت اصلی داستان در نزاعی نابرابر با چاقو کشته می‌شود. قابل ذکر است که این فیلم ۵ سیمرغ بلورین از جمله بهترین فیلم، بهترین موسیقی را در جشنواره‌ی فیلم فجر بنام خود ثبت کرد.

 

غلامرضا تختی

تختی

  • کارگردان: بهرام توکلی

  • بازیگران: حمیدرضا آذرنگ، ماهور الوند، فرهاد آئیش

فیلم «غلامرضا تختی» به کارگردانی بهرام توکلی محصول سال ۱۳۹۷ است. این فیلم داستان زندگی یکی از قهرمان‌های معاصر ایرانی، غلامرضا تختی است. فیلم دارای راوی است و با گفتار او “هیچ‌کس جزییات زندگی تختی را نمی‌داند. هرچه وجود دارد تکه‌های پراکنده خاطرات هستند” آغاز می‌شود. این فیلم از دوره‌ی کودکی تختی تا دوره‌ی میان‌سالی و مرگ او را به تصویر می‌کشد.

شخصیت‌پردازی کاراکترها در «تختی» کمی ضعیف است به‌طوری‌که فیلم دارای هزاران قصه ناتمام است. در واقع حضور راوی به روند این فیلم کمکی ندارد بلکه باعث ایجاد فاصله بین تختی و مخاطبان شده است. همچنین داستان زندگی تختی از کودکی تا مرگ او به خوبی به تصویر کشیده نشده، به‌طوری‌که ما در طول فیلم با جنبه‌های مختلف زندگی غلامرضا آشنا می‌شویم اما به هیچ‌کدام از آن داستان‌ها آنگونه که باید تمام نشده و شخصیت تختی در ذهن مخاطب نصفه و نیمه شکل می‌گیرد.

در طول فیلم نیز ما بارها شاهد تعریف و تمجیدهایی هستیم که راوی از شخصیت پهلوانی غلامرضا می‌کند و هیچ‌کدام از این تعریف‌ها را ما در طول داستان و از شخصیت او درنمی‌یابیم. از آنجا که این فیلم مربوط به سال‌های ۱۳۴۶-۱۳۰۹ است به صورت سیاه و سفید ساخته شده است. به‌طور‌کلی «غلامرضا تختی» با اینکه فیلم خوش‌ساختی است اما از تختی یک قهرمان در نگاه بیننده نمی‌سازد. قابل ذکر است که این فیلم در سی و هفتمین جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشت و برنداه‌ی بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه شد.

 

 اتوبوس شب

اتوبوس شب

  • کارگردان: کیومرث پوراحمد

  • بازیگران: خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، الناز شاکردوست

فیلم «اتوبوس شب» فیلمی به کارگردانی کیومرث پوراحمد و محصول سال ۱۳۹۵ است. این فیلم داستان جوانی به نام عیسی (مهرداد صدیقیان) است که به همراه هم‌رزمش (امیرمحمد زند) مسئول می‌شود ۴۰ اسیر عراقی را از آبادان به ماهشهر ببرد. خسرو شکیبایی در این فیلم راننده‌ی اتوبوسی است که وظیفه‌ی جابه‌جایی دو هم‌رزم و اسرای عراقی را بر عهده دارد و یکی از فوق‌العاده‌ترین و ماندگارترین بازی‌های خود را کرده است. همچنین در میان اسرای عراقی فردی است که هویت ایرانی – عراقی دارد، نقشی کاملا متفاوت با دیگر بازیگران دارد که محمدرضا فروتن به خوبی از پس آن برآمده است.

«اتوبوس شب»با نگاهی متفاوت به موضوع جنگ پرداخته است. همچنین این فیلم با اینکه در اتوبوس فیلمبرداری شده اما تمام سکانس‌هایش دارای ریتم مشخصی است که همین امر باعث تمایز این فیلم نسبت به سایر فیلم‌ها است‌. فضاسازی فیلم‌های پوراحمد اغلب درعین سادگی تاثیرگذار بوده است، به‌طوری‌که او با استفاده از فضای بسته و محدود ( که در دو فیلم  اتوبوس شب، شب یلدا شاهد آن هستیم) کاری متفاوت خلق می‌کند. قابل ذکر است که «اتوبوس شب» فیلمی اقتباسی است و از داستان «سی‌و‌نه و یک اسیر» از مجموعه‌ی «داستان‌های شهر جنگی» نوشته‌ی احمد حبیب‌زاده است.

 

 چند کیلو خرما برای مراسم تدفین

فیلم-چند-کیلو-خرما-برای-مراسم-تدفین

  • کارگردان: سامان سالور

  • بازیگران: محسن تنابنده، محسن نامجو، حسن رشید قامت

«چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» فیلمی به کارگردانی سامان سالور  و محصول سال ۱۳۸۴ است. این فیلم داستان دو کارگر پمپ بنزین با نام‌های صدری و یدی است که با آمدن سرما و برف و متروک شدن جاده، کارشان از رونق افتاده است. در این فیلم ما با سه شخصیت مختلف صدری (محسن تنابنده)، عباس ( محسن نامجو) و یدی ( نادر فلاح ) آشنا می‌شویم. یدی دل در گرو دختری در شهر مجاور داده، به‌طوری‌که هربار  به پستچی ساده‌دل آن منطقه (عباس) مبلغی می‌دهد تا نامه‌های عاشقانه‌اش را به عشق ندیده‌اش بدهد و منتظر می‌ماند تا دختر به او جوابی بدهد؛ اما غافل از اینکه پستچی خود دل‌باخته‌ی دختر است.

این فیلم  پر است از سکانس های چشم‌نواز با فیلمبرداری‌های سیاه و سفید و دیالوگ های پشت سرهم و در عین‌حال به‌یاد ماندنی و البته بازی‌های درخشان محسن تنابنده و محسن نامجو که به خوبی شخصیت‌های خود را در فیلم درک کرده‌اند.  «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» برخلاف اسمش  سرشار از لحظات طنز و در عین‌حال تلخ و دراماتیک است. سالور در این فیلم سه رویای موازی از دست رفته یا بهتر است بگوییم، سه انتظار (انتظار برف، موتور، جواب نامه) را به‌طور هم‌زمان به تصویر می‌کشد. این فیلم در یک محیط متروکه‌ی پوشیده از برف و به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری شده است و دارای فضاسازی ساده و سرد است.

 

 اشباح

اشباح

  • کارگردان: داریوش مهرجویی

  • بازیگران: مهتاب کرامتی، همایون ارشادی، مهدی سلطانی

«اشباح» به کارگردانی داریوش مهرجویی محصول سال ۱۳۹۲ است. این فیلم داستان فردی دائم‌الخمر به‌نام تیمسار سلیمانی است که در یک شب بارانی به منزلش باز می‌گردد و با همسرش (مهتاب کرامتی) درگیری لفظی پیدا می‌‍کند. اما در شب دیگری که تیمسار به خانه می‌رود همسرش در خانه نیست، او به تاجی، خدمتکار خانه (ملیکا شریفی نیا) تجاوز می‌کند. پس از ۴ ماه همسر تیمسار متوجه‌ی بارداری خدمتکارشان می‌شود و قصد می‌کند که او را به دکتر ببرد تا بچه‌اش را سقط کند اما او از این‌کار خودداری می‌کند و همین امر آغاز ماجرای پیچیده‌ای برای آن خانواده می‌شود.

شخصیت تیمسار در این فیلم کاملا کلیشه‌ای و تک‌بعدی است که این امر حتی در دیالوگ‌های او که آمیخته با شعارهای سیاسی می‌باشد نمود پیدا کرده است. در واقع شخصیت تیمسار برخلاف اسمش است؛ او رفتار مشخصی ندارد و تکلیفش با خودش مشخص نیست. سارا (همسر تیمسار) نیز دارای ثبات شخصیتی نیست و مدام در حال گرفتن تصمیم‌های عجیب است (آنجا که فرزندش را به تنهایی به انگلستان می‌فرستد) که این موضوع سبب شده تا شخصیت او نیز در ذهن مخاطب به نصفه و نیمه شکل بگیرد. دیالوگ‌های «اشباح» نیز ریتم مشخصی ندارد؛ گاه بسیار ادبی هستند و گاه بسیار عامیانه که نمونه‌ی آن را می‌توان به دیالوگ‌هایی که بین تیمسار و سارا رد و بدل شده دید.

هدف مهرجویی از سیاه و سفید فیلمبرداری کردن این فیلم این است که به مخاطب القا کند که سیاهی و سفیدی ارتباطی به فهماندن زمان فیلم ندارد بلکه آنچه موجب سیاهی و سفیدی می‌شود؛ محیط زندگی افراد است. قابل ذکر است که این فیلم در سی و دومین جشنواره‌ی فیلم فجر شرکت کرد و برنده‌ی بهترین بازیگر مکمل زن شد.

 

خفه‌گی

خفه‌گی

  • کارگردان: فریدون جیرانی

  • بازیگران: نوید محمدزاده، الناز شاکردوست، پردیس احمدیه

«خفه‌گی» به کارگردانی فریدون جیرانی محصول سال ۱۳۹۵ است. این فیلم داستان فردی به‌نام صحرا مشرقی، پرستار یک بیمارستان روانی است و در این بین مسعود ( نوید محمد زاده ) همسرش، نسیم ( پردیس احمدیه ) را به دلیل مشکلات روانی به بیمارستان می آورد تا او را بستری کند. صحرا که فردی باهوش است خیلی زود متوجه‌ی عجیب و مرموز بودن داستان می‌شود و تصمیم می‌گیرد که به نسیم کمک کند اما در این راه خود با مشکلاتی مواجه می‌شود.

ماجرای این فیلم کاملا به صورت خطی و عاری از فراز و فرود است. شخصیت‌های مختلف «خفه‌گی» دارای ثبات نیستند، به‌طوری‌که می‌بینیم آنها در طول فیلم به راحتی تغییر می‌کنند. همچنین نورپردازی و فضاسازی متفاوت از نقاط قوت این فیلم به حساب می‌آیند. این فیلم فاقد زمان مشخصی است و سیاه و سفید بودن آن و استفاده بیش از حد از نماهای بسته در فضایی تاریک، عجیب، ناشناخته، حس تعلیق بیشتری به «خفه گی» می‌دهد. این فیلم که در سی و پنجمین جشنواره‌ی فیلم فجر حضور داشت در دو بخش جلوه‌های ویژه‌ی میدانی و فیلمبرداری موفق به کسب جایزه شد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.