مروری بر کارنامه‌ی بازیگری هدیه تهرانی | چو خورشید درخشان

هدیه تهرانی با تصویر زن مستقلی که خودش راه را انتخاب می‌کند و ترسی از پیش رفتن و خطر کردن ندارد، کارش را آغاز کرد؛ مریم کوهساری سلطان(مسعود کیمیایی) که وسط دود و سر و صدای کبابی با صدای بلند دیالوگ گفت و سلطان(فریبرز عرب‌نیا) را صدا کرد”سلطان کیه!؟”.

تهرانی هرچند از همان ابتدا با چهره‌ی متفاوت، نگاه نافذ و لبخندهایش در میان مخاطبان سینما به بازیگر محبوبی تبدیل شد اما هرگز به این موقعیت اکتفا نکرد و پله پله خود را بالا کشید. تهرانی تاثیرگذار است و البته فراموش‌نشدنی. کم‌کاری یا پرکاری‌اش هرگز تاثیری بر میزان محبوبیتش نداشته و ندارد. او همواره در میان مخاطبان جایگاه ویژه‌ای داشته و خواهد داشت؛ موقعیتی که تقریبا برای هیچ بازیگری(پس از انقلاب) پیش نیامده است.

هدیه تهرانی با وجود موفقیت در نقش زن‌های سرسخت، سرد و جدی نه تنها از خود تصویری کلیشه‌ای نساخت بلکه همواره با حضور در فیلم‌های متفاوت، تجربه‌های تازه کسب کرده است و در این میان حتی از بازی در فیلم‌های تجاری هم پرهیز نکرد و فیلمی همچون دنیا(منوچهر مصیری) را با شکستن تصویر رایج فارسی حرف زدن کسانی که خارج از کشور بزرگ شده‌اند، به فیلم جذابی تبدیل کرد که اگر هدیه تهرانی را از دنیا(و چندین فیلم دیگر کارنامه‌اش) حذف کنیم و هر بازیگر دیگری را به جای او تصور کنیم نه تنها فیلم جذابی به نظر نخواهد رسید بلکه به احتمال قوی قید تماشای فیلم را خواهیم زد.

 

فیلم‌های سینمایی:

۱. قرمز(فریدون جیرانی)؛ عاشقم من!

قرمز

هستی مشرقی می­توانست زن مظلوم و کتک­‌خوری از کار دربیاید که مخاطب برایش دل بسوزاند و اشک بریزد اما این اتفاق در صورتی می­‌افتاد که بازیگری جز هدیه تهرانی این نقش را بازی می­کرد. تهرانی در کنار جنس بازی، با نگاه عمیق و کنترل‌­شده و چهره‌­ی سردی که دارد به هیچوجه نمی­تواند زن ستم­دیده‌­ای باشد که مظلومانه می‌­سوزد و می­‌سازد بلکه او بهترین انتخاب برای بازی در نقش هستی مشرقی بود؛ زن امروزی و روشنفکری که مستقل است، تحمل می­کند اما نه برای همیشه بلکه به دنبال راه­‌حل می­رود، از قانون کمک می­‌گیرد و در نهایت ناصر ملک(محمدرضا فروتن­) و آزارهایش او را به نقطه­‌ای می­‌رساند که پس از شکنجه و آسیب‌­های شدید روحی و جسمی، هر شب خونسرد(و صبورانه) به انتظار او می­نشیند تا انتقام بگیرد و بازی درخشان و نگاه­‌های نافذ هدیه تهرانی در انتظارهای شبانه­‌اش پر رنگ‌­ترین تصویری­ست که از فیلم در ذهن مخاطب ماندگار شده است.

هدیه تهرانی برای بازی در  فیلم قرمز جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن(هفدهمین دوره جشنواره فیلم فجر) را کسب کرد. فیلم با استقبال مخاطبان روبه‌­رو شد و به فروش بسیار خوبی دست یافت و دو بازیگر اصلی فیلم(هدیه تهرانی و محمدرضا فروتن) با وجود این­که پیش از قرمز، هر یک چند فیلم در کارنامه­‌ی کاری­ خود داشتند، به دلیل سوژه جنجالی و جذاب فیلم(که با نگاهی به ماجرای واقعی ساخته شده بود) حسابی به چشم آمدند و چه از طرف منتقدان و چه مردم تحسین شدند.

 

۲.شوکران(بهروز افخمی)؛ من فقط می‌خوام مادر بشم.

شوکران

بازی در نقش سیما ریاحیِ شوکران یکی از نقاط درخشان کارنامه­‌ی بازیگری هدیه تهرانی­ست. تهرانی در شوکران روی لبه­‌ی تیغ حرکت می­کند و با کوچکترین لغزشی می­‌توانست سیما را به یک نقش منفی تمام­ عیار تبدیل کند اما سیما نه تنها زنی نیست که به دنبال ویران کردن زندگی محمود بصیرت(فریبز عرب­‌نیا) و خانواده‌­اش باشد بلکه  معصومیت غریب و پنهانی در نگاه و رفتارش دارد. او فقط و فقط به دنبال پناه و تکیه­‌گاهیست که به اشتباه آن را در وجود محمود می­بیند.

سیما درست خلاف آن­چه نشان می­دهد نه تنها زن محکمی نیست بلکه از درون تنها و بی­‌پناه است. برادرش را از دست داده، پدر معتادی دارد که حتی سیما برای او مواد تهیه می­کند. هدیه تهرانی در شوکران قدم به قدم و به آهستگی سیما را به مخاطب معرفی می­کند، از دل پرستار سرد، جدی و خونسرد ابتدای فیلم کم‌­کم زنی پر شر و شور و بی‌­قرار از خودش را به رخ می­‌کشد و بعدتر با از دست دادن محمود و فرو ریختن تصویری که از داشتن خانواده برای خودش ساخته بود، دیگر نه شوری باقی می‌­ماند و نه شیطنت شیرین نگاه سیما. حالا او زنی­ست که فرسنگ‌­ها با ابتدای قصه فاصله دارد و تا پای انتقام تلخی پیش می­رود اما در نهایت بغض فروخورده‌­اش در تمام طول فیلم، کودکانه و دلخراش می‌شکند و چیزی از سیما نمی­‌ماند جز جسدی که روی آسفالت جاده برای همیشه به خواب فرو رفته است.

 

۳.دست‌های آلوده(سرویس الوند)؛ بدقلقه دیگه!

دست‌های آلوده

دیبا، زن سرد و آرامی که از سه نفر دیگر گروه سارقان کمتر حرف می­زند اما مغز متفکر آن­هاست و همه­‌ی مقدمات و برنامه‌­های مراسم عروسی(و البته سرقت) را همزمان پیش می­برد و مدیریت می­کند. دیبا نه خشم عجیبی از خود بروز می­دهد، نه خوشحالی و نه غم اما بیش از تک‌­تک شخصیت­‌ها در تمام سال­‌هایی که از اکران فیلم گذشته در ذهن مخاطبان ماندگار شده است. در بحرانی‌­ترین و خوش‌­ترین سکانس­‌های فیلم هم دیبا واکنش متفاوتی دارد و هدیه تهرانی شخصیتی درونگرا اما تاثیرگذار خلق کرده که در بروز احساسات نه تنها اغراق نمی­کند بلکه در ظریف­‌ترین حالت ممکن تنها با دقت به حالت چشم­‌ها و چهره‌­اش می­شود به آن­چه که در درونش می­‌گذرد پی برد.

دیبا در سکانسی که خبر مرگ نادر(امین حیایی) را می­شنود بدون آن­که قطره‌­ای اشک بریزد فقط و فقط با لرزش خفیف صدا مخاطب را در بهت و غمش شریک می­‌کند، همان­طور که در پایان فیلم دست خالی ماندن و بی­‌انگیزه بودنش در چشم­‌ها و نگاهش جمع شده‌اند. نقش دیبا روی کاغذ(و در مقایسه با بسیاری از نقش­های کارنامه‌­ی هدیه تهرانی) نه تنها پیچیده به نظر نمی‌­رسد بلکه برای بازیگر قدری مثل هدیه تهرانی ساده و پیش­‌پاافتاده است اما بازی درخشان و سرشار از جزییات هدیه تهرانی به دیبا چنان جان بخشیده که از عشق تا غم و نفرتش سکانس به سکانس لمس می‌­شود.

 

۴.کاغذ بی‌خط(ناصر تقوایی)؛ می‌شورم و می‌سابم و می‌پزم!

کاغذ بی خط

“می­تونی سه بار پشت سر هم بگی می­شورم و می­سابم و می­پزم؟! من روزی سه بار می‌­شورم و می‌­سابم و می‌­پزم، می‌­شورم و می­‌سابم و می‌­پزم، می‌­شورم و می­‌سابم و می­‌پزم!” این را رویا خطاب به همسرش جهانگیر(خسرو شکیبایی) می­گوید. کاری که در طول فیلم بارها و بارها انجام می­دهد؛ رویا زن خانه­‌داری­ست با دو فرزند و همسری که به شدت سرگرم کار است. اما رویا شبیه مادرها و زن­های خانه­‌دار فیلم‌­ها و مجموعه­‌های تلویزیونی نیست؛ رویا ذهن خلاق و البته رویاپردازی دارد، در خانه لباس­‌های گشاد و پیراهن­‌های بلند و گل­دار نمی‌­­پوشد، بیرون از خانه هم کلاه بر سر می­گذارد.

حالا از دل این زن پرمشغله و رویاپرداز کم­‌کم نویسنده­‌ای بیرون می­‌آید. هدیه تهرانی در سکانس­‌های دو نفره‌­اش با خسرو شکیبایی نه تنها در برابر شکیبایی کم نمی­‌آورد بلکه می­‌درخشد و خلاف بسیاری از فیلم‌­هایش که بازی­‌اش متکی بر میمیک صورت و استفاده از حس و حال چشم­‌هایش بوده و هست(با بازی معمولا درونگرا) این­بار در کاغذ بی­‌خط بازی‌­اش بسیار به دیالوگ­‌ها متکی­ است و تهرانی باز هم بخش نادیده‌­ای از توانایی­‌هایش را به رخ می­‌کشد؛ بی­‌وقفه و با کنترل لحن و تسلط بر تن صدایش دیالوگ­‌ها را خط به خط از آن خود کرده و به قدری در این کار موفق عمل کرده که اگر شما فیلم­نامه‌­ی کاغذ بی‌خط یا حتی چند خط از دیالوگ­‌های فیلم را بخوانید تک‌­تک جملات با لحن و صدای هدیه تهرانی در ذهن­تان مرور می‌شود.

 

۵.چهارشنبه‌سوری(اصغر فرهادی)؛ کاش بابا زنده بود!

چهارشنبه سوری

هدیه تهرانی در چهارشنبه­‌سوری مخاطب را غافلگیر می­کند و روی دیگری از توانایی­‌هایش را به نمایش می­‌گذارد. مژده به خیانت مرتضی شک ندارد اما برای اثبات آن به دیگران و گرفتن مچ مرتضی دست­ و پا می­زند و هر چه در این مسیر پیش می‌رود از اطرافیانش دور و دورتر می­شود. مژده عاصی و بی‌­پناه است و از همه بُریده و فقط و فقط به دنبال رسیدن به نقطه­‌ی پایان بازی­ست. در سکانس حمام، تهرانی با تک­‌تک اعضای چهره­‌اش بهم‌­ریختگی و آَشفتگی مژده را به تصویر کشیده، چه وقتی تلاش می­کند هرطور شده از هواکش صدایی از خانه­‌ی سیمین(پانته­‌آ بهرام) بشنود و چه وقتی آرام با خواهرش(سحر دولتشاهی) از غصه‌اش می­گوید، اشک می­ریزد و دیالوگ “کاش بابا زنده بود” را با چنان مظلومیت و بی­‌پناهی ادا می­کند که هرگز از ذهن مخاطب پاک نمی‌شود.

یکی از دلایل سختی بازی در نقش مژده به‌­خاطر رازی­ست که فرهادی تا پایان فیلم از مخاطب پنهان می­کند و مخاطب به مژده، حرف­‌ها و رفتارهایش اعتماد چندانی ندارد. هدیه تهرانی دومین سیمرغ خود را برای بازی در این فیلم از بیست­ و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر کسب کرد. مژده­‌ی چهارشنبه ­سوری نه تنها یکی از بهترین زنان سینمای فرهادی­ست بلکه همچنان و بعد از گذشت سال­‌ها از بهترین و درخشان­‌ترین نقش­‌آفرینی­‌های هدیه تهرانی­ست.

 

۶.اسرافیل(آیدا پناهنده)؛ راسته شما جوونی‌هاتون با یکی عشق و عاشقی داشتین؟

اسرافیل

این‌بار هدیه تهرانی شباهتی به زن سرسخت و مستقلی که در بسیاری فیلم‌ها از او(در قالب‌های متفاوت) دیده‌ایم، ندارد. ماهی زنی میان‌سال است که داغ فرزند دیده، با گذشته‌ای که از دست رفته و داستان عاشقانه‌ای که پایان خوشی نداشته. استیصال، اندوه و یاس بی‌پایان ماهی، حتی در ساده‌ترین حرکات تهرانی به چشم می‌آید؛ در بالا رفتن از پله‌ها کند است، نگاه‌هایی مات و خیره دارد، با تن صدای پایین حرف می‌زند و تنها وقتی لبخند نامحسوس و ملایمی می‌زند که با بهروز(پژمان بازغی) روبه‌روی عتیقه‌فروشی ایستاده.

هرچند با بازگشت بهروز و زنده شدن اتفاقات و خاطرات گذشته، آن هم در شرایطی که ماهی همه چیزش را از دست داده دختر جوان و عاشق درون وجود ماهی تکان می‌خورد و تلاش می‌کند سربرآورد اما ماهی باز هم سرکوبش می‌کند. هدیه تهرانی با وجود این‌که در تمام طول فیلم حضور ندارد اما ماهی را چنان به تصویر کشیده که سایه‌ی ماهی حتی در سکانس‌هایی که حضور ندارد هم حس می‌شود.

 

۷. بی‌همه‌چیز(محسن قرایی)؛ سرشار از ناگفته‌ها

بی همه چیز

فیلم بی‌همه‌چیز اقتباسی آزاد از نمایش‌نامه‌ی ملاقات با بانوی سالخورده(فردریش دورنمات) است و هدیه تهرانی لی‌لی(کلارا در نمایش‌نامه) را به تصویر کشیده است. سکانس ورود لی‌لی و پیاده شدنش از قطار با گردنی برافراشته و چهره‌ای سرد نسبت به استقبال اهالی تصویری درست و کامل از کلارا زاخاناسیان نمایش‌نامه دورنمات را برای مخاطب می‌سازد.

خرید بلیت

هدیه تهرانی در بی‌همه‌چیز به بهترین شکل از نگاه‌های سرد اما سرشار از ناگفته‌هایش استفاده کرده، نه عجله‌ای برای انتقام گرفتن دارد و نه اجباری بلکه با سردی و آرامشش کم‌کم همه چیز را به سمت هدفش هدایت می‌کند. هدیه تهرانی در کنار آرامش و کندی که در حرکات و رفتارش دارد از جذابیت بیش از حد و البته خیره‌کننده‌ای هم برخوردار است، به قدری که مخاطب به اهالی روستا حق می‌دهد مبهوت و شیفته‌ی لی‌لی باشند و اختیار خود را نه فقط به دلیل ثروت و حمایت مالی‌اش به لی‌لی بدهند بلکه این زن با نگاه‌های نافذ و لحن تاثیرگذارش می‌تواند این جماعت را به هر کاری وادار کند.

 

سریال نمایش خانگی:

هم‌گناه(مصطفی کیایی)؛ خیال خوش عاشقانه

هم‌گناه

هم‌گناه پس از قلب یخی دومین حضور هدیه تهرانی در شبکه نمایش خانگی بود. هم‌گناه به دلیل قصه‌ی به نسبت جذاب و گروه بازیگران(و در رأس آن‌ها هدیه تهرانی) با استقبال مخاطبان مواجه شد، هرچند سریال در فصل دوم به دلیل استفاده از کلیشه‌ها و پیش بردن قصه به سمتی که مخاطب را (بیش از حد) از نظر عاطفی درگیر کند دچار افت شد اما هم‌چنان یک سر و گردن از بسیاری سریال‌های شبکه‌ی نمایش خانگی بالاتر است.

زیبا فخری زن سرپرست خانواری‌ست که از همسرش جدا شده و مسئولیت نگهداری پسرش را به عهده دارد. زیبا راننده وانت است و پیش‌فرض ذهنی مخاطب از زنی در موقعیت زیبا، زنی جدی و فاقد احساسات و ظرافت‌های زنانه‌ست اما زیبا فخری را هدیه تهرانی جان بخشیده نه هر بازیگر دیگری بنابراین باز هم تصویرهای ذهنی مخاطب را به بهترین شکل ممکن می‌شکند. زیبا همان اندازه که پشت فرمان و به وقت کار جدی‌ست و ابروهایش را در هم کشیده به وقت قرار عاشقانه و بعدتر رابطه‌اش با آرمان(محسن کیایی) شیرین و جذاب است. تهرانی به وقت بیماری زیبا و نزدیک شدنش به مرگ هم غرور همیشگی نگاه و رفتارش را چنان حفظ می‌کند که مخاطب برای زیبا دلسوزی و ترحم خرج نمی‌کند بلکه در این مسیر با او همراه و در نهایت در اندوه عمیق نگاهش شریک می‌شود.

* عنوان تیتر برگرفته از غزل حافظ است

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.