مروری بر کارنامه‌ی بازیگری باران کوثری | مرا چه باک زِ باران

او را بیشتر با نام مادر و پدرش می‌شناسند. هنوز هم برخی از تماشاگران سینما و علاقه‌مندان به آن می‌گویند اگر دختر رخشان بنی‌اعتماد نبود، شاید به جایگاه فعلی‌اش نمی‌رسید. باران کوثری خودش تمام این واقعیت‌های موجود را می‌دانست و می‌داند اما همیشه تلاش می‌کند با شکستن قواعد در مسیر کارنامه‌ی هنری خود و حتی زندگیِ شخصی‌اش، از چنین برچسبی دوری کند. البته که هیچ‌وقت منکر تاثیر نام مادرش در موفقیت‌های سینمایی خود نشد اما با نگاهی به فیلم‌هایی که ایفا کرده می‌توان این موضوع را دریافت کرد که آن دختر کوچک فیلمِ روسری آبی حالا دیگر جسارتش در انتخاب نقش‌های متفاوت و گفتن از عقایدش او را به چهره‌ای تاثیرگذار در نسل بازیگران هم‌سن و سال خود تبدیل کرده است. او هم تئاتر بازی می‌کند و هم در شبکه‌ی نمایش خانگی فعالیت دارد. مشخصه‌ی اصلی باران کوثری، نترسیدن و محدود نکردن خودش به متر و معیارهای موجود است؛ اتفاقی که در نحوه‌ی بازی او نیز به وضوح دیده می‌شود.

به بهانه‌ی بازی او در فیلم بی همه چیز، نگاهی داریم به کارنامه ی بازیگری او.

 

خوابگاه دختران

خوابگاه دختران

  •  نام کارگردان: محمد حسین لطیفی
  • سال ساخت: ۱۳۸۳

من بزرگ شدم. نمی‌ترسم. عقلم می‌رسه چی خوبه، چی بده!

رویا دختری که به تازگی همراه با دوستش شیرین (نگار جواهریان) در دانشگاهی نزدیکی تهران، سرکوه قبول شده‌اند، به‌دلیل آماده نبودن خوابگاه این دو به خانه‌ای نزدیک آنجا می‌روند اما شایعات زیادی مثل گم شدن عروس‌ها و حضور جن در آن خانه این بچه‌ها را بشدت می‌ترساند. رویا از همان اول تکلیفش مشخص است که می‌خواهد برود و حتی اگر پدرش موافق نیست با او صحبت می‌کند تا راضی‌اش کند. رویا، جسور و نترس است. حتی شیرین اقرار می‌کند که من و فرهاد (مجید صالحی) هر دو به این دلیل تو را دوست داریم که تو قوی، نترس و محکمی.

انتخاب باران کوثری برای نقش رویا از این جهت درست بود که این جسارت و نترسی در چهره‌ی او مشخص است، حتی زمانی که نوجوان بود. رویا به‌نوعی باران کوثریِ ۱۸ ساله است. او تلاش می‌کند ترس شیرین و بچه‌های خوابگاه را از وجود جن با تعریف کردن خاطراتی بامزه از بین ببرد. داستان عشقی او و فرهاد هم به این کمدیِ ترسناک کمک می‌کند. رویا حتی با وجود هراس خود، به آن خانه‌ی جن‌زده می‌رود تا ببیند در آن اتاق چه خبر است. با مرگ سکینه خانم (شهربانو موسوی) رویای دیگری را در نیمه‌ی دوم فیلم می‌بینیم. این اتفاق او را تا مرز جنون و بیماری می‌برد و باران کوثری تحول روانی رویا را در سکانس‌های پایانی و هنگام عروس‌اش به شکل باورپذیری برای دختری در آن سن به مخاطب القا می‌کند. او با چهره‌ای بهم‌ریخته، تا آخرِ این وهم و ترس می‌رود. باران کوثری در سال‌های آغازین بازیگری حرفه‌ای خود با ایفای این نقش دشوار، جایگاه خود را در میان بازیگران جدید زن سینمای ایران محکم کرد.

 

خون بازی

خون بازی

  • نام کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد، محسن عبدالوهاب
  • سال ساخت:  ۱۳۸۵

خدایا نمی‌تونم دیگه. بسه، خسته شدم. من چیکار کنم؟

سارای معتاد و ویران‌شده که به‌خاطر برگشتن آرش (بهرام رادان) نامزدش تصمیم به ترک گرفته، با مادرش (بیتا فرهی) راهی شمال می‌شوند تا آنجا به مرکز ترک اعتیاد برود. سارا لِه شده است. نه تنها از مواد مخدر، از سردرگمی و گذشته‌ای که در خانواده‌ی از هم‌پاچیده‌اش وجود داشته. او اتفاقا خلاف معتادهای دیگر سینما از خانواده‌ای پولدار می‌آید و نیاز مالی برای خریدن مواد ندارد.

باران کوثری یکی از مهم‌ترین نقش‌های زنِ معتاد سینمای ایران را در این فیلم ایفا کرده است. فیلم‌نامه‌ی خون‌بازی را مادرش رخشان بنی‌اعتماد نوشته و گویی در تمام لحظاتی که مشغول نگارش داستان سارا بوده، تنها به باران کوثری برای بازی آن نقش فکر می‌کرده. باران کوثری در این فیلم به سارا تبدیل شده؛ چشم‌ها، لحن حرف زدنش، راه رفتنش و صورتی که حتی اگر فیلم سیاه و سفید نبود مشخص بود که رنگی به آن نمانده نقش سارا را به بهترین بازیِ کارنامه‌ی کاری‌اش بدل کرد. از طرفی مادر سارا، با بازی درخشان بیتا فرهی و رنجِ این زن تا زمانی که او را به پیش خاله لیلایش برساند، تکمیل کننده بازیِ تاثیرگذار باران کوثری است. این مادر و دختر ترکیبی بی‌نقص را در «خون‌بازی» دارند. سکانس‌های سارا و مادر و زجر و عذاب هر دو میان جنگل‌های مسیر شمال یا قبل و بعد از خودکشی سارا برگ برنده‌ی این فیلم مهم است.

 

دایره زنگی

دایره زنگی

  •  نام کارگردان: پریسا بخت‌آور
  • سال ساخت: ۱۳۸۶

آرزوم اینه چشمامو ببندم، تو یه اتوبان صاف همین‌جوری چشم بسته برم.

شیرین در «دایره زنگی» آغازگر و پایان دهنده به یک ماجرای دایره‌وار است که از شبی در خیابان ولیعصر شروع می‌شود و روز بعد در اتوبوس هفت‌تیر به سمت جنوب به پایان می‌رسد. او با محمد (صابر ابر) که به تازگی آشنا شده در نهایت نه تنها محمد را ول می‌کند، بلکه کل اهالی آن ساختمان را به جان هم می‌اندازد و با زیرکی تمام از صحنه‌ی جرم دور می‌شود و با لبخند به سرنوشت مضحک آن‌ها فکر می‌کند.

بازی در نقش دختری که دزدی می‌کند و قرار است هویت او تا اواخر فیلم لو نرود، به یک بازیگوشی و هوشیاری نیازمند است که باران کوثری در میمیک چهره و استایل حرکاتش این مشخصه را به خودی خود دارد. باران کوثری تلاش می‌کند از شیرین یک شخصیت دوست‌داشتنی و بامزه در نگاه تماشگر بجا بگذارد و حتی زمانی که به اصطلاح همه را پیچانده، طلاها و پول‌ها دزدیده و دَر می‌رود، علاوه بر رو دست به مخاطب، باز هم در ذهن او تصویری کلیشه‌ای از یک “دزد” به‌وجود نیاورد.

 

اسب حیوان نجیبی است

اسب حیوان نجیبی است

  •  نام کارگردان: عبدالرضا کاهانی
  • سال ساخت: ۱۳۸۹

بریم شمال؟

نسترن در آن جمع مردانه و سردرگم که شبانه در خیابان راه افتادند تا برای مسعود (حبیب رضایی) پول جمع کنند، شخصیتی کاملا رها، بامزه و بشدت ساده‌ای دارد. تمام آن جمع به‌نوعی دیوانه‌اند و نسترن هم از این قاعده مستثنی نیست اما نکته‌ای که باعث شده باران کوثری در این نقش و میان این آدم‌ها، نقشش به یاد بماند، دیوانگی‌ها و طرز بیان دیالوگ‌های خنده‌دار و گاهی مهم اوست. او می‌خواهد کمک کند اما خودش تنهاست و نیاز به کمک دارد. حتی پیمان (کارن همایون‌فر) هم او را سرکار گذاشته است.

باران کوثری با همان زیرکی و طنازی بیشتر در این فیلم، کاری می‌کند که نسترن از هیچ‌نظر میان انبوه بازیگران مهم فیلم، از یاد نرود. دعوای او با حکیمه (مهتاب کرامتی)، گوش کردن مدام به آهنگی که چیزی از آن نمی‌فهمد و تصور می‌کند از چیزهای خوب حرف می‌زند و آرزوهای محالی که دارد، تصویری از نسترن در ذهن مخاطب می‌سازد که علاوه بر خندیدن به او، حتی دلش برای این حجم بی‌پناهی‌اش بسوزد. نحوه‌ی بیان دیالوگ «بریم شمال؟» زمانی که همه بلند بلند دعوا می‌کنند و نمی‌دانند باید دیگر چه کار کنند، هنوز هم یکی از بامزه‌ترین صحنه‌های این فیلم و چه بسا سینمای کمدی-گروتسک ماست.

 

قصه‌ها

قصه‌ها

  • نام کارگردان: رخشان بنی‌اعتماد
  • سال ساخت: ۱۳۹۰

آقا حامد حرف اصلی‌ت چیه؟

سارای خون‌بازی حالا پس از پنج سال ترک، تصمیم گرفته تا در یک مرکز ترک اعتیاد فعالیت کند. یک شب همراه با حامد (پیمان معادی) راننده‌ی آنجا، دختری مبتلا به HIV مثبت و خودکشی کرده را به کمپ می‌آورند. باران کوثری، با چهره‌ای دیگر از سارا بدون آنکه مادرش کنارش باشد، حالا دقیقا دارد کار مادرش را می‌کند. او می‌داند که چه کار بزرگی (ترک اعتیاد) کرده و تکلیفش با خودش روشن شده است. باران کوثری لحن تند و صریح سارا را در بازی‌اش حفظ کرده اما آرامشی را در بازی‌اش با آن شخصیت می‌کند تا مخاطب تغییرات مهمی که در این سال‌ها در زندگی‌اش افتاده را در چهره‌ و زندگیِ سارا بیشتر متوجه شود.

او می‌داند چرا به دروغ به حامد باید بگوید دوستش ندارد، و به همین دلیل با مکث و قطعیت آن «نه» را از آینه ماشین به او می‌گوید اما زمانی که متوجه می‌شود حامد از قضیه ابتلای او به HIV مثبت آگاه است به یکباره نگاهش و کلامش را قطع می‌کند. در آن اپیزود کوتاه، درخشان و مهم فیلم «قصه‌ها» تبادل دیالوگ‌ها رگباری حامد و سارا و بازی فوق‌العاده‌ی پیمان معادی که پارتنر بسیار درستی برای باران کوثری در این قصه‌ است، یکی از بهترین سکانس‌های عاشقانه‌ها‌ی سینمای ایران را می‌سازد. او در چند دقیقه‌ی پایانی با سکوتش، بخش دیگری از زندگی سارا را به بیننده نشان می‌دهد؛ ادامه‌ی زندگی حتی باوجود ترس جدیدش، اما این‌بار با عشقی حقیقی و همراهی دیگر.

 

عرق سرد

عرق سرد

  •  نام کارگردان: سهیل بیرقی
  • سال ساخت:  ۱۳۹۶

من، افروز اردستانی، کاپیتان تیم ملی فوتسال ایرانم

بازی در نقشی که ما به‌ازای بیرونی آن وجود دارد، برای هر بازیگری چالشی بزرگ به حساب می‌آید. افروز به دلیل اینکه همسرش ، یاسر (امیر جدیدی) او را از رفتن به اردوی خارج از کشور ممنوع‌الخروج کرده در تلاش است با هر روشی او را از این تصمیم منصرف کند. باران کوثری برای ایفای این نقش هم از نظر فیزیکی و هم روحیه‌ای که یک بازیکن حرفه‌ای فوتسال باید داشته باشد، با تلاش بسیار به افروز نزدیک شده است. جنگی که او باید با یاسر، مهرانه نوری (سحر دولتشاهی) و … داشته باشد، او را از مرحله‌ی مدارا و صحبت با زبان خوش به جایی می‌رساند که مجبور شود به بدترین شکل از یاسر انتقام بگیرد.

باران کوثری، عصبانیت افروز را از تمام آن‌هایی که تنهایش گذاشتند، پشتش را خالی کردند و قانونی که برای زنان ممانعت ایجاد می‌کند پله به پله پیش می‌برد و در اوج سکوت و دل‌شکستگی برای از بین رفتن تمام داشته‌ها و آرزوهایش، با یاسر همان‌کاری را می‌کند که ازش می‌ترسید. ایفای نقش افروز اردستانی برای باران کوثری یکی از مهم‌ترین نقش‌های کارنامه‌ی بازیگری‌اش به حساب می‌آید.

 

بی همه‌چیز

بی همه چیز

  •  نام کارگردان: محسن قرایی
  • سال ساخت: ۱۳۹۹

اینا گاو منو کشتن!

همان نکته‌ی مهمی که در کارنامه‌ی کاری باران کوثری به چشم می‌خورد، یعنی جسارت و تن دادن به ریسک‌هایی که یک بازیگر باید انجام دهد، در جدیدترین فیلم او یعنی «بی‌ همه‌چیز» به واضح‌ترین شکل ممکن به نمایش در می‌آید. باران کوثری برای ایفای نقش نوری دختر ساده، احساساتی، مظلوم و کمی دیوانه گریم بسیار سنگینی دارد و برای گاوِ عزیزِ کشته شده‌اش، علیه امیرخان (پرویز پرستویی) و آن‌هایی که با او این کار را کردند دست به هرکاری می‌زند. کینه‌ای که نوری به دل می‌گیرد او را به دختری پرخاشگر تبدیل می‌کند.خرید بلیت

رسیدن از شخصیتی آرام و منصف به کسی که حاضر است از امیرخان انتقام بگیرد، نقطه عطف بازی باران کوثری در این نقش است. او از قبول تغییرات در چهره و ظاهر خود ابایی ندارد و راه را برای پذیرفتن نقش‌های متفاوت و جنجالی باز می‌گذارد.

 

*تیتر: شعری از نصرت رحمانی

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.