نویسنده: مازیار وکیلی
این فیلم به کارگردانی مرتضی علی عباس میرزایی و تهیهکنندگی مجید برزگر مدتی است در سینماهای کشور به اکران در آمده است. «بیرو» به زندگی علیرضا بیراوند در نوجوانی و به ابتدای راه سخت رسیدنش به قهرمانیهای متوالی در پرسپولیس و گرفتن پنالتی کریستیانو رونالدو در جام جهانی میپردازد.
ساختن فیلم ژانر در سینمای ایران اساساً کار بسیار سختی است. سینمای ایران برخلاف سینمای هالیوود سینمایی مبتنی بر ژانر نیست و فیلمهای تولید شده در سینمای ایران را میتوان به دو گونه کلی ملودرام و کمدی تقسیم بندی کرد. سایر ژانرها و زیرژانرها (منهای سینمای جنگ) در سینمای ایران معنا و کاربردی ندارند که بشود ذیل آنها فیلم ساخت. برخی از ژانرها به لحاظ فرهنگی با جامعه ایران تضاد دارد (مثل ژانر فانتزی یا علمی تخیلی) و برخی از این ژانرها هم به لحاظ اجتماعی و تاریخی قابلیت بازنمایی در سینمای ایران را ندارد (مثل ژانر وسترن). بنابراین اگر کارگردانی اراده کند که با جسارت در یک مسیر نامشخص قدم بگذارد و فیلمی در یک ژانر نو و کار نشده بسازد باید او را ستایش کرد. این فیلم آخرین ساختهی مرتضی علی عباس میرزایی فارغ از کیفیت نهایی اثر، تجربهی ارزشمندی در سینمای ایران است.
درامهای ورزشی یکی از زیرگونههای مهم سینمای جهان هستند. سالیانه فیلمهای زیادی بر مبنای زندگی قهرمانان ورزشی در سینمای جهان ساخته میشود که بسیار هم مورد توجه قرار میگیرند. فیلمهایی مانند گاو خشمگین، فاکس کچر، مبارز، مرد سیندرلایی، سی بیسکوییت و… از مشهورترین درامهای ورزشی سالهای اخیر سینمای جهان هستند. فیلمهایی اغلب قهرمانپرداز و اغلب کلاسیک که میکوشند زندگی متفاوت یک قهرمان ورزشی را به تصویر بکشند. این ژانر به قدری مهم و فراگیر است که راهش را به سینمای جریان روشنفکری اروپا هم باز کرد و فیلمهایی مانند این زندگی ورزشی لیندسی اندرسون در این ژانر و در حالوهوای روشنفکرانه اروپا ساخته شد.
همانطورکه بررسی کردیم ساختن فیلم در این ژانر سابقهای طولانی در سینمای جهان دارد. اما در سینمای ایران منهای یکی دو تجربهی ناکام (مانند صعود جیرانی) فیلمی ارزشمند در این زیر ژانر پرطرفدار ساخته نشده است. بنابراین دست کارگردانان جسوری که قصد دارند در سینمای ایران درام ورزشی بسازند، بسیار خالی است و همین موضوع کار را برای آنها سختتر هم میکند. بنابراین به این فیلم باید به عنوان یک نقطهی شروع نگاه کرد؛ نقطهی شروعی که میتواند به سینمای خمودهی ایران که در قالب ملودرامها و کمدیها اسیر شده است رنگ و بوی تازهای ببخشد. فیلمی که در صورت استقبال مردم از آن میتواند اُفق دید سینمای ایران را وسعت ببخشد و تنوع را در آن بیشتر کند. بنابراین ساخته شدن فیلم بیرو به هر حال اتفاق مبارکی است. همین که کارگردان فیلم خودش را اسیر قواعد دستوپا گیر سینمای ایران نکرده و فیلم متفاوتی ساخته باید به او آفرین گفت.
مرتضی علی عباس میرزایی پیش از ساختن این فیلم هم نشان داده که کارگردان نوجو و متفاوتی است. ساختار فیلمهای قبلی کارگردان چه به لحاظ فرم بصری و چه به لحاظ روایی با آن چه تماشاگر از سینمای بدنهی ایران توقع و انتظار دارد، متفاوت است. انزوا و خون خدا هر دو فیلمهایی سخت و دیریاب بودند که داستان پیچیدهی خود را در قالبی متفاوت روایت میکردند. همین موضوع علی عباس میرزایی را آخرین گزینه برای ساخت یک درام ورزشی میکرد. خصوصاً آنکه ساخت فیلم در چنین زیرژانری نیازمند توانایی و تسلط کارگردان بر درام برای به تصویر کشیدن زندگی سخت و مشقتبار قهرمان اصلی فیلم (علیرضا بیرانوند گلر باشگاه پرسپولیس و تیم ملی) است. ورزشهای گروهی مانند فوتبال به دلیل تعدد شخصیتها و غیرقابل پیشبینی بودن این ورزش به سختی دراماتیک میشوند. به همین خاطر کارگردانان در اغلب اوقات تصمیم میگیرند به جای روایت داستان یک تیم فوتبال داستان یک قهرمان فوتبالی را به تصویر بکشند.
کمااینکه فیلمهای معدودی که به سراغ خود بازی فوتبال بهعنوان یک عنصر دراماتیک برای روایت قصه رفتهاند، به هیچ وجه موفق نشدهاند داستانی جذاب و گیرا را روایت کنند. علی عباس میرزایی هم با درک درست از این موضوع با تمرکز روی یک شخصیت فوتبالی تلاش کرده فیلمی قهرمانپرداز بسازد که فوتبال در آن در درجهی دوم اهمیت قرار دارد. این موضوع سبب شده «بیرو» نسبت به کارهای قبلی این کارگردان منسجمتر باشد. البته این فیلم مشکلاتی هم دارد که قابل اغماض است. فراموش نکنیم درام ورزشی در سینمای ایران ریشه قدرتمندی ندارد و یک ژانر نوپا به حساب میآید. به همین خاطر نمیتوان از کارگردان توقع داشت فیلمی که ساخته به بهترینهای این ژانر در سینمای جهان پهلو بزند.
- بیشتر بخوانید
- نقد سریال «روزی روزگاری مریخ» | یک کمدی فانتزی متفاوت
- نقد «دوزیست» به کارگردانی برزو نیکنژاد | اون با من
شاید بزرگترین اشکال یا نقطهضعف «بیرو» این باشد که قهرمان فیلم با تمام جذابیتی که داستان زندگیاش دارد به لحاظ مقبولیت فراگیری چهرههای بزرگ ورزشی مانند تختی، ناصر حجازی یا همایون بهزادی را ندارد. همین موضوع سبب شده تماشاگر (خصوصاً آنهایی که به هر دلیلی با قهرمان اصلی فیلم همدلی ندارند) با یک پیشزمینهی ذهنی به تماشای فیلم بروند؛ پیش زمینهای که میتواند روی قضاوت آنها از کیفیت نهایی اثر تاثیر بگذارد. از طرف دیگر فیلم نسبت به نمونههای خارجی این ژانر به لحاظ کیفی در مرتبه پایینتری قرار میگیرد. اما از طرف دیگر قیاس این فیلم که در سینمای ایران فیلم صفشکنی به حساب میآید با نمونههای خارجی قدری بیانصافی است. اگر در هالیوود امروز درامهای ورزشی درخشانی مانند مانیبال ساخته میشود به این دلیل است که درام ورزشی در تاریخ هالیوود جایگاه ویژهای دارد. این در حالی است که در سینمای ایران این ژانر هنوز طفل نوپایی به حساب میآید که گامهای اولیه را برمیدارد.
بنابراین باید به «بیرو» و کوشش قابل تحسین علی عباس میرزایی برای ساخت فیلم در ژانری متفاوت مهربان نگاه کرد. استقبال تماشاگران از چنین فیلمهایی میتواند یک پیروزی استراتژیک در سینمای ایران باشد. همچنین میتواند به سینمای ایران تنوع بیشتری ببخشد و سلیقههای بیشتری را راضی کند. واقعیت امر این است که سینمای ایران اگر میخواهد از رکود خارج شود و کاری کند که تماشاگر با سالنهای سینما پس از دوران سخت کرونا آشتی کند نیاز به پوستاندازی دارد. یکی از راههای این امر هم ساخت فیلمهایی است که تاکنون در سینمای ایران نمونهی درخوری نداشتهاند. فیلم یکی از اولین تلاشهای سینمای ایران برای رهایی از پیله تکرار و خمودگی است. تجربهای که اگر بدل به یک رویه شود میتواند به سینمای ایران کمک کند تا بحران ناشی از قهر مخاطب را پشت سر بگذارد و بار دیگر رونق را به سالنهای سینما بازگرداند.