برترین‌ فیلم های مهدی هاشمی | مردی همه فن حریف

مهدی هاشمی در ۱۶ آذر سال ۱۳۲۵ در لنگرود به دنیا آمد. او در سال ۱۳۴۸ به همراه دوستش داریوش فرهنگ گروه تئاتری تشکیل داد و در سال ۱۳۵۲ از دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد.  پس از انقلاب با سریال «افسانه سلطان و شبان» به شهرت رسید و در دهه‌ی ۱۳۷۰ به بازیگری پرکار تبدیل شد. هاشمی در بازه‌های زمانی متفاوت در سینما و تلویزیون غیبت دارد اما هربار با قدرت بازگشته و نشان داده بازیگری تمام‌نشدنی است. هاشمی بازیگری همه‌فن‌حریف است و با وجود ریزنقش بودن، از پس بازی در هر نقشی بر می‌آیدِ فرقی نمی‌کند مردی سرخورده یا پادشاه، کارآگاهی سختگیر یا پزشکی مهربان باشد. در ادامه به بررسی مختصری از فیلم های مهدی هاشمی می‌پردازیم.

در ادامه به مرور برخی از آثار برتر این بازیگر بزرگ می‌پردازیم:

 مرگ یزدگرد (۱۳۶۰)

مرگ-یزدگرد

کارگردان: بهرام بیضایی

یزدگرد سوم از ترس حمله‌ی اعراب فرار کرده و به آسیابی پناه می‌برد. کسی نمی‌داند در شبی که یزدگرد به آسیاب وارد شد چه اتفاقی افتاده اما تاریخ روایت می‌کند که یزگرد کشته شده است. بهرام بیضایی در فیلم سینمایی «مرگ یزدگرد» داستان را این‌گونه روایت می‌کند: موبد، سرکرده و سردار سپاه یزدگرد سوم وارد آسیاب شده و با جنازه‌ی شاه رو‌به‌رو می‌شوند. آسیابان( با بازی مهدی هاشمی)، زن آسیابان( با بازی سوسن تسلیمی) و دختر آسیابان( با بازی یاسمن آرامی) تنها متهمان موجود هستند. به مرور این سوال پیش می‌آید که نکند آنکه جنازه‌اش روی زمین است آسیابان باشد و آنکه خودش را آسیابان می‌خواند یزدگرد باشد.

«مرگ یزدگرد» یک نمایش در نمایش است. شخصیت‌های اصلی به لباس دیگری در می‌آیند و هربار با بازی کردن نقش دیگری بخشی از حقیقت را افشا می‌کنند. به‌همین‌خاطر هر یک از شخصیت‌ها عملا چندنقش را به شکل همزمان بازی می‌کنند. مهدی هاشمی‌ نیز همزمان در نقش آسیابان و پادشاه حاضر شده است. آسیابان مردی بدبخت و بیچاره است که از زندگی هیچ ندارد جز حقارتی که با خود حمل می‌کند. در مقابل پادشاه مردی متکبر و ظالم است که با وجود شکست خورده و فراری بودن همچنان در حال ستم به زیر دستان است. هاشمی ‌همزمان  به این دو انسان که فرسنگ‌ها با هم فاصله دارند، جان داده است. حضور هاشمی ‌چنان قانع‌کننده است که دیگر مهم نیست تاریخ چه روایت کرده است. هاشمی ‌این شک را به دل بیننده می‌اندازد که هیچ بعید نیست آنکه در آسیاب مرد آسیابان بوده و یزگرد زندگی تازه‌ای با زن آسیابان شروع کرده باشد.

 

  دو فیلم با یک بلیت (۱۳۷۰)  

دو-فیلم-با-یک-بلیت

کارگردان: داریوش فرهنگ 

یک کارگردان سینما ( با بازی داریوش فرهنگ) بعد از سال‌ها از آمریکا به ایران برگشته و قصد دارد اولین فیلمش را بسازد. در یکی از صحنه‌های فیلم پای نقش اول فیلم، پیمان( با بازی مهدی هاشمی) می‌شکند. گروه فیلمسازی تصمیم می‌گیرد برای به پایان بردن فیلم به دنبال بازیگری شبیه به پیمان بگردند. آنها دست‌فروشی به نام رضا(با بازی مهدی هاشمی) را پیدا می‌کنند که به لحاظ فیزیکی کاملا شبیه به پیمان است اما هیچ درکی از  هنرپیشه بودن و رفتار سر صحنه‌ی فیلمبرداری ندارد.  هاشمی‌ در نقش رضا حضوری گرم و دل نشین دارد. رضا با تضاد رفتاری که با گروه فیلمبرداری دارد، صحنه‌های شیرینی خلق می‌کند و با دل‌دادگیش به هنرپیشه نقش اصلی زن( با بازی افسانه بایگان) «دو فیلم با یک بلیت» را از خشکی در می‌آورد.

داریوش فرهنگ و مهدی هاشمی ‌زوج هنری هستند که باعث شکل‌گیری آثاری ماندگار در سینما و تلویزیون ایران شده‌اند. سریال‌های «افسانه سلطان و شبان»، «طلسم شدگان» و «راه شب» و فیلم‌های «دو فیلم بایک بلیت» و «بهترین بابای دنیا» نتیجه‌ی این همکاری پر ثمر هستند. آثاری که هاشمی ‌در آنها آزادانه به نمایش توانایی‌هایش پرداخته است.  در سالی که ابوالفضل پورعرب با  فیلم سینمایی عروس در جشنواره حضور داشت، مهدی هاشمی ‌با فیلم سینمایی «دو فیلم با یک بلیت» برنده‌ی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.

 

 همسر (۱۳۷۲)

فیلم-همسر

کارگردان: مهدی فخیم زاده

شیرین (با بازی فاطمه معتمد آریا) و احمد ( با بازی مهدی هاشمی) کارمندان شرکت داروسازی هستند. شیرین که زنی عدالت‌طلب است با کمک احمد به اختلاس مدیرعامل شرکت پی می‌برد و باعث اخراج او می‌شود. احمد انتظار دارد پس از اخراج مدیرعامل، خودش به‌جای او بنشیند اما هیئت امنا شیرین را به‌عنوان مدیرعامل جدید منصوب می‌کند. این تغییر جایگاه باعث ایجاد تنش در زندگی خصوصی شیرین و احمد می‌شود. احمد تحمل ندارد در محیط کار زیردست همسرش باشد پس در محیط خانه رئیس‌بازی در می‌آورد.

تقابل هاشمی ‌و معتمدآریا در یک بازی موش و گربه‌ای جذاب و مفرح از آب در آمده است. هاشمی ‌با بازی غلو شده و باتوجه به اختلاف قدش با معتمد‌آریا، بارها و بارها خودش را در موقعیت مظلوم قرار می‌دهد و انتظار دارد از این مظلومیت به نفع خودش بهره ببرد. اما شیرین با سیاست‌های زنانه‌اش تمام این موقعیت‌ها را کنترل می‌کند و مانع از این می‌شود که زندگی خانوادگی‌اش با احمد دچار آسیب شود.

 

 آلزایمر  (1389)

فیلم-آلزایمر

کارگردان: حمیدرضا معتمدی

همسر آسیه سال‌ها پیش در تصادف رانندگی کشته شده اما آسیه ( با بازی مهتاب کرامتی) هنوز با این حقیقت کنار نیامده و برای پیدا کردن شوهرش آگهی در روزنامه چاپ می‌کند. پس از چندی سر و کله‌ی مردی شبه‌دیوانه ( با بازی مهدی هاشمی) پیدا می‌شود که گویا شوهر آسیه است. هیچ‌کس قبول نمی‌کند او شوهر آسیه باشد اما زن به این قضیه ایمان دارد.

فیلم سینمایی «آلزایمر» می‌کوشد موضوعات عجیب و پیچیده‌ای مانند ایمان یا تردید را در قالب داستانی ساده بیان کند. هاشمی ‌اما فارغ از موضوع فیلم، تصویرگر شخصیتی تازه است. ما هیچ شناختی از مرد و گذشته‌اش نداریم و حتی نمی‌دانیم که او حقیقت را می‌گوید یا نه. این تصویر بی‌شکل را هاشمی ‌با فرورفتن در قالب کاراکتری که گویا هنوز به بلوغ نرسیده به تصویر می‌کشد. گویی مرد هنوز بچه است؛ نه درکی از ماهیت خودش و شکل رفتارش دارد و نه می‌داند در چه موقعیتی قرار گرفته است. او ذوق‌زده با هر موضوع تازه‌ای رو‌به‌رو می‌شود و با کنجکاوی به هرجایی سرک می‌کشد چون برای او همه‌چیز بازی است.  هاشمی‌ برای بازی در دو فیلم «آلزایمر» و «آقا یوسف» شایسته‌ی دریافت جایزه تشخیص داده شد و برنده‌ی سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از بیست‌و‌نهمین دوره‌ی جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم فجر گردید.

 

 سیانور  (1394)

فیلم-سیانور

کارگردان: بهروز شعیبی

اوایل دهه‌ی ۱۳۵۰ گروه‌های مبارز سیاسی بر سر اختلافات فکری و عقیدتی به جان هم افتاده و در حال تسویه‌حساب با هم هستند. در این بین ساواک که متوجه نمی‌شود چرا باید آنها به‌جای مبارزه با شاه در حال مبارزه با خودشان باشند، تحقیقات گسترده‌ای را به سرپرستی بهمنش(با بازی مهدی هاشمی) آغاز می‌کند.

بهمنش در میان شخصیت‌هایی که هاشمی‌ در نقش آنها ظاهر شده، منحصر‌به‌فرد است. مرد بی‌رحم و باهوشی که در راه انجام وظیفه‌اش خشونت می‌ورزد و شقاوت به خرج می‌دهد. آدم رک‌و‌راستی در قامت یک کارآگاه که نمی‌توان به‌راحتی دورش زد. برنده‌ی نهایی در داستان فیلم «سیانور» بهمنش است که مقهور پیچیدگی اوضاعی که در آن گرفتار شده نمی‌شود و با بهره‌گیری از هوش ذاتی‌اش، معمایی سخت را حل می‌کند.

 

 روزگار قریب (۱۳۸۶)

سریال-روزگار-قریب

کارگردان: کیانوش عیاری

سریال روزگار قریب به سرگذشت دکتر محمد قریب ( پزشک ایرانی و بنیان‌گذار تخصص پزشکی اطفال در ایران) از کودکی تا مرگ می‌پردازد. اجرای نقش دوران میان‌سالی و پیری دکتر قریب به عهده‌ی مهدی هاشمی ‌بوده است. بخش‌های مربوط به بازی مهدی هاشمی ‌در نقش دکتر قریب دو ویژگی منحصر‌به‌فرد دارند. وقتی که دکتر قریب هنوز سرِپاست و به بیمارستان منتقل نشده، با آدمی ‌صلح‌جو، مهربان و مصلحت‌اندیش مواجه می‌شویم که خیر همه را می‌خواهد.

هاشمی ‌این مقطع از زندگی قریب را به شکلی به تصویر کشیده که گویی قریب پدر و استادی نه فقط برای شاگردانش بلکه برای همه‌ی مردم است. اما شاهکار بازیگری هاشمی‌ وقتی است که دکتر قریب روی تخت بیمارستان است و عملا امکان حرکت ندارد. هاشمی ‌فقط دراز کشیده و تکان نمی‌خورد و برای بیان احساساتش ابرازی به‌جز صدای بی‌حالش ندارد. امکانات در اختیار بازیگر در حد صدایی لرزان کم شده‌اند ولی هاشمی‌ با همین صدا کاری می‌کند تا باور کنیم دکتر قریب حتی در بستر بیماری و مرگ نیز در فکر کمک به دیگران و حل کردن مشکلات آنها است.

 

 انفرادی (۱۳۹۸)

انفرادی

کارگردان: مسعود اطیابی

امیر(با بازی رضا عطاران) ورشکسته و بدهکار است. پس به همرا دوستانش( با بازی مهدی هاشمی ‌و احمد مهرانفر) تصمیم می‌گیرند دست به اعمال خلاف بزنند تا به زندان بیافتند. دومین همکاری هاشمی‌ با مسعود اطیابی پس از فیلم سینمایی «تگزاس دو»، اکشن کمدی مفرحی از آب درآمده که هاشمی‌ یکی از ستون‌های کمدی آن است. فیلم انفرادی یک کمدی بی‌پرده و افسار گسیخته است. سه‌نفر می‌خواهند هرطور شده به زندان بروند اما هر کار می‌کنند دستگیر نمی‌شوند. به‌همین‌دلیل بازی بازیگران نیز رفته‌رفته اغراق بیشتری پیدا می‌کند و هاشمی ‌که تسلط بالایی در بازی اغراق‌آمیز دارد، کمک بالایی به لحن و حس‌و‌حال فیلم کرده است.

نویسنده: سیامک احمدی فر

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.