مترجم: سودابه نیکدان
گرتا گرویگ به تازگی با فیلم جدید خود «باربی» (Barbie) سر و صدای زیادی به پا کرده است. دلیل این هیاهو هم این است که با وجود محتوای کاملا شناختهشده این فیلم، هیچ کارگردان دیگری نمیتوانست مثل او یک جشن عظیم از موزیکالهای دوران طلایی، بحثهای تفکربرانگیز درباره جنسیت و پذیرش حس زنانگی را به نمایش بگذارد. «باربی» که توسط گرویگ و با همکاری همسرش نوآبامباک نوشته شده است، میراث پیچیده و شگفتانگیز یک موسسه آمریکایی با بیش از ۶۰ سال سابقه را در بر میگیرد.
از گروه بازیگران «باربی» به خوبی استفاده شده است؛ تیمی متشکل از هری نف، الکساندرا شیپ، کیت مککینون و ایسا رائه که آنقدر به شخصیتهایشان توجه شده است که به محض دیدنشان روی پرده نمیتوان لبخند نزد. حضور مایکل سرا در نقش آلن، دوست کن هم بسیار جذاب و تماشایی است.
با وجود چنین تیمی خیلی دور از ذهن نبود که «باربی» را موردانتظارترین فیلم سال بنامیم. قریب به اتفاق تماشاگران و منتقدان این فیلم معتقدند که «باربی» فراتر از تمام انتظارات ظاهر شده و با وجود تمام موفقیتها و محبوبیتهای «لیدی برد» (Lady Bird) و «زنان کوچک» (Little Women) بهترین فیلم گرویگ است.
رایان گاسلینگ در نقش کن، بینظیر است
در حالی که مارگو رابی مطمئنا ستاره نمایش است، «باربی» با پیروی از سنت قدیمی حضور در رسانههای مختلف خود دوز جذابیت و گیرایی کن را بیشتر میکند. رایان گاسلینگ یک بازیگر همیشه خوب است، اما تعهد او به شخصیت کن فراتر از هر کاری است که تا به حال انجام داده. کاراکتری که گاسلینگ به تصویر میکشد، زیر کت خز و موهای بلوند، شخصیتی عمیقا پیچیده و دلسوز دارد که برای عبور از زندان مردانگی تلاش میکند. دلیل موفقیت «باربی» در این است که تمام بازیگران روی پرده شخصیتهایشان را با نهایت صمیمیت بازی میکنند و تماشای سفر احساسی گاسلینگ بهعنوان معروفترین چهره مردی که در جامعه خودش درجه دوم محسوب میشود بسیار درخشان و بینظیر است.
مطمئنا فیلم گرویگ به عنوان یک فیلم فمینیستی مورد ستایش قرار خواهد گرفت که انکارناپذیر است، اما فمینیسم به توانمندسازی زنان و تلاش برای رفتار عادلانه محدود نمیشود. مردسالاری به همه، از جمله مردان آسیب میرساند و کن وسیلهای عالی برای بحث در مورد این است که چرا اعلام یک هویت جنسی به رنج و سردرگمی منجر میشود.
گاسلینگ با چنان احساساتی پرشور و متفکرانه وضعیت اسفناک کن را نشان میدهد که جای تعجب نیست که گرویگ این فیلم را تنها با حضور او در ذهنش نوشته است. هرکسی که معتقد است گاسلینگ برای بازی در نقش کن بسیار پیر است بعد از تماشای فیلم تجدیدنظر خواهد کرد.
بدون اغراق بازی گاسلینگ در نقش کن، یک اجرای اسکاری است. البته، ما در دنیای ناعادلانهای زندگی میکنیم، همان جایی که «باربی» به از بین بردن آن اختصاص داده شده است که به این معنی است که بسیاری از افراد متحجر عملکرد قابل توجه او را فراموش خواهند کرد. هیچ بازیگر زندهای روی زمین وجود ندارد که بتواند آنچه را که گاسلینگ به نمایش گذاشته است ارائه دهد.
اگر عاشق باربی هستید، این فیلم برای شما مناسب است
نمیشود به توجه شگفتانگیز به جزئیات که در طول فیلم در هم تنیده شده است اشاره نکرد، چرا که گرویگ به خوبی لذت عجیب بازی تخیلی را که با عروسکهای باربی همراه است، به تصویر میکشد. خانههای رویایی و باربیلند جشنی به شیرینی آبنبات، طراحی تولید یک مسترکلاس سینما در سطح جهانی است و طراحی لباس ژاکلین دوران از برخی از نمادینترین مدهای باربی مطمئنا فصل جوایز پرمحصولی برایش به ارمغان خواهد آورد. هر ثانیه در باربیلند رویاهای خارقالعاده بازیهای دوران کودکی را ملموس میکند.
عشق گرویگ به باربی نه تنها در ظاهر آن، بلکه در قدردانی از تاریخ و فرهنگ باربی هم مشهود است. باربی عجیب کیت مککینون نماینده تمام عروسکهایی است که به سختی جایی در بین همنوعان بینقص و محبوب داشتند و خانه عجیب او به پناهگاهی برای عروسکهای لغو شده باربی تبدیل شده است.
اما این اضافه شدن شخصیت رئا پرلمان است که یک غافلگیری بزرگ محسوب میشود و با وجود اینکه در این نقد برای شما اسپویل نخواهیم کرد، اما همینقدر کافی است بدانید که اشک شما را بدون شک درخواهد آورد. اضافه شدن پرلمان فیلم را به اوج تازهای میرساند. این ظاهر شخصیتی است که برای بسیاری از بینندگان غریبه خواهد بود، اما برای کسانی که زندگی آنها توسط باربی شکل گرفته است، یک دنیا معنا دارد.
- بیشتر بخوانید
- ۷.۴ :imdb Barbie
- یک شاهکار تماشایی | نقد فیلم «اوپنهایمر» (Oppenheimer)
- هرآنچه از فیلم «اوپنهایمر» جدیدترین ساخته کریستوفر نولان میدانیم
- نقد فیلم «بو ترسیده است» Beau Is Afraid | ارثیه شوم
اگر از باربی متنفرید، این فیلم برای شما مناسب است
اسلحه مخفی «باربی» رویکرد گرویگ به انتقادات به حق از نمادینترین ساخته متل (شرکت اسباببازیسازی) و اعتراف به این موضوع است که زندگی در جعبه پلاستیکی برای بسیاری از مردم فوقالعاده نیست. سرمایهداری، مصرفگرایی، سیاستهای جنسیتزده، استانداردهای زیبایی دستنیافتنی، فشارهای ناشی از زنانگی، جامعه مردسالار، نقشهای جنسیتی اجتماعی و حتی مسائل مربوط به سلامت روان که صرفا از وجود جامعه عقبمانده ما الهام گرفته شده است، همگی از طریق دریچه «باربی» در باربیلند و همچنین تاثیر باربی بر دنیای واقعی مورد بررسی قرار میگیرند.
اجرای مارگو رابی نفسگیر است، اما نمیتوان آن را بدون لو دادن داستان مورد بحث قرار داد. فقط بدانید که همان سفری که بسیاری از زنان برای کنار آمدن با احساسات خود طی کردهاند، رابی باید برای خودش انجام دهد. وقتی او گریه میکند، در واقع این ما هستیم که گریه میکنیم.
برداشتهای منفی بسیاری از مردم از «باربی» را نمیتوان انکار کرد و فیلمنامه گرویگ احساسات آن دسته از افرادی که را به دلیل شبیه نبودن به دیگران ناعادلانه مورد قضاوت قرار گرفتند تایید میکند. اما این فیلمی است که مخالفان را به چالش میکشد تا به یاد بیاورند که دشمن واقعی کیست. باربی عامل احساسات ضدزن نیست. باربی مسئول توقعات غیر واقعی از زنان نیست. باربی به یک اندازه در بازی ترسناک مردسالارانه جامعه آمریکا موثر است و یادآور این موضوع است که قرار دادن زنان در برابر یکدیگر سادهترین تکنیک حواسپرتی است. به همین دلیل است که گرویگ این مفهوم را در اوج فیلم زیر و رو میکند.
«باربی» یک فیلم موفق است
گرتا گرویگ با «باربی» هم با حساسیتهای فراوان اسباببازی پلاستیکی که برای بیش از نیم قرن دوست حیاتی برای بسیاری بوده و هم با فیلمنامهای بُرنده که نشخوار تفکرات وجودی در مورد سیاستهای جنسیتی و عشق به خود را القا میکند کار غیرممکن را انجام داد. «باربی» ممکن است برای برخی از بینندگان کمی اغراقآمیز به نظر برسد، اما با در نظر گرفتن موانع تولید از سوی برادران وارنر و متل، گرویگ احتمالا مجبور شده بود در فیلمش تغییراتی ایجاد کند؛ این یک معجزه است که این فیلم اصلا ساخته شد!
زندگی در جعبه به هیچ وجه امکانپذیر نیست، و فیلم گرویگ با صدای غرورآمیز زنانه آن چیزی را فریاد میزند که بسیاری از ما سالهاست میگوییم: «زنها میتوانند هر چیزی باشند و قادرند هر کاری انجام دهند.»
«باربی» یک نیاز یا یک انتظار نیست، بلکه ابزاری برای آرزوهای خودمان است. حد کمال برای هیچ کس قابل دستیابی نیست، حتی برای باربی، چون قدرت او فقط در محدوده آنچه به او میدهیم وجود دارد و مطمئنا خودمان کامل نیستیم.
«باربی» یک شگفتی مطلق است که در دنیای صورتی پلاستیکی باربی پنهان شده و آن را به بازتابی خارقالعاده از عروسک نمادین تبدیل میکند که منبع اصلی الهام فیلم است. گرویگ به وضوح میدانست که مردم چه قضاوتهایی در مورد ساخت فیلم خواهند داشت، چون آنها همان کسانی هستند که علیه این عروسک تبلیغ کردند. خوشبختانه، او بهترین خود را به انجام رساند و یکی از بهترین فیلمهای سال را ارائه کرد.
مزخرف ترین فیلمی که تابحال دیدم