پنهان‌کردن حقیقت و دروغ در فیلمنامه‌های فرهادی

نویسنده: احسان رویامنش

حالا دیگر جملۀ مشهور چخوف، نمایشنامه‌نویس بزرگ روس را به یاد داریم که بر این باور است که اگر تفنگی در گوشه‌ای از صحنۀ اول قصه وجود دارد، حتماً بایستی در جایی از ادامه‌ی درام شلیک شود و به نقطۀ عطفی در ادامۀ مسیر تبدیل شود. این موضوع را از دریچه گذشتۀ کاراکترها می‌توان در آثار اصغر فرهادی جستجو کرد که در جایی از هر اثر او، به ناگاه ظاهر می‌شوند و ما را با فضای تازه‌ای روبرو می‌سازند.

پنهان‌کردن «بخشی از حقیقت» که گاهی از اوقات «دروغ» و بعضی از زمان‌ها «مصلحت» نامیده می‌شود، در تمامی فیلمنامه‌های اصغر فرهادی کارکردی کلیدی داشته است. همیشه در جایی از سیر پیشرفت درام، تماشاگر با داده و اطلاعاتی تازه روبرو می‌شود که او را غافلگیر می‌کند. در این یادداشت مجلۀ سینماتیکت، مروری بر نقش «پنهان‌کردن حقیقت»  در ۹ فیلم او داریم:

 

۱. «رقص در غبار» (۱۳۸۱)

 

رقص در غبار

نظر، جوان سادۀ آذری، در مینی‌بوس با ریحانه آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. بعد از مدتی، به خاطر فشارهای دیگران که مادر ریحانه را فردی غیر خوشنام می‌دانند، او همسرش را بر خلاف میلش طلاق می‌دهد. مسالۀ گذشتۀ مادر او، عنصری است که نقطۀ پیشبرندۀ درام می‌شود. در واقع گذشتۀ سنتیِ «نظر»، به او اجازه نمی‌دهد این واقعیت تازه و حقیقتِ پنهان‌شده را تحمل کند و به همین خاطر مجبور به انجام کاری می‌شود که به آن باور ندارد. او از اینجا آوارۀ بیابان‌ها و مارگیری می‌شود تا بتواند پول مهریۀ ریحانه را تامین کند.

 

۲. «شهر زیبا» (۱۳۸۲)

 

شهر زیبا

اعلا که برای گرفتن رضایت شاکی دوستش «اکبر»، که در نوجوانی معشوق خود را کشته است، از کانون اصلاح و تربیت مرخصی می‌گیرد، در حین این تلاش‌ها به خواهر او، فیروزه، علاقه‌مند می‌شود. او که پسری خودساخته و باورمند به اخلاق و مرام است وقتی متوجه می‌شود که فیروزه، همسری داشته(دارد)، با دل‌شکستگی دیگر سر قرار با او نمی‌رود. در دیدار بعدی، فیروزه به او می‌گوید که آن مرد معتاد، همسر سابق اوست ولی باید در محله‌ای که زندگی می‌کنند، حتماً سایۀ یک مرد بالای سرش باشد تا در امنیت و آرامشی نسبی زندگی کند. و به همین خاطر این موضوع را به او نگفته. حالا اعلا باید بین تعهدی که به خودش برای گرفتن رضایت شاکی اکبر، آقاابوالقاسم، دارد و علاقه به فیروزه یکی را انتخاب کند.

 

۳. «چهارشنبه سوری» (۱۳۸۴)

 

چهارشنبه سوری

مرتضی که با همسرش، مژده، زندگی خوبی در گذشته داشته حالا با شکاکیت همسرش به رفتارهایش مواجه شده است. این رفتارها دیگر حالتی بیمارگونه به خود گرفته و زندگی آن‌ها را به مرز شکنندگی نزدیک کرده است. مژده مطمئن است که مرتضی با همسایۀ بالایی‌شان، سیمین، که آرایشگری می‌کند در ارتباط عاطفی است. فیلم ما را با سویه‌های خانواده‌دوستی مرتضی آشنا می‌کند و ما مطمئن می‌شویم که این از سوظن‌ بی‌فایدۀ همسر اوست که زندگی‌شان به این آستانۀ فروپاشی رسیده. اما در پایان فیلم است که در انتهای  روز «چهارشنبه سوری»، که داستان در آن یک روز می‌گذرد، با حقیقت دیگری روبرو می‌شویم؛ سیمین، همۀ این زمان واقعاً با مرتضی در ارتباط بوده است.

 

 

 

۴. «دربارۀ الی» (۱۳۸۷)

 

درباره الی

جمعی از دوستان برای سفری چند روزه، با هم به شمال سفر می‌کنند. سپیده، دوستش، الی را هم به این سفر دعوت می‌کند تا با احمد، دوست دیگرشان آشنا شود. همه چیز خوب پیش می‌رود تا الی ناگهان ناپدید می‌شود. گروهی معتقدند که او به تهران بازگشته ولی شواهد نشانگر آن است که در دریا غرق شده است. حالا جمع با این سوال روبرو می‌شوند که واقعاً الی چه کسی بوده؟ کسی که حتی سپیده هم اسم واقعی او را نمی‌دانسته. علیرضا، نامزد الی، در تماس با سپیده به او می‌گوید که برای روشن‌شدن حقیقت ماجرا به شمال می‌آید. و جمع با مسالۀ بزرگ‌تری روبرو می‌شوند؛ که اصلاً از وجود نامزدی در زندگی الی بی‌خبر بوده‌اند. اینجاست که دادگاهی برای تثبیت حقیقت در بین این جمع تشکیل می‌شود که جلوی علیرضا، آن‌ها چگونه باید از الی حرف بزنند.

 

۵. «جدایی نادر از سیمین» (۱۳۸۹)

 

جدایی نادر از سیمین

این مهم‌ترین فیلم اصغر فرهادی در سینمای جهان است که اولین اسکار سینمای ایران را به ارمغان آورد. فیلم از قصۀ یک زوج در آستانۀ جدایی آغاز می‌شود. نادر و سیمین، به علت عدم رضایت از زندگی مشترک، در آستانۀ متارکه قرار گرفته‌اند. سیمین بر این باور است که دیگر این ممکلت جای ماندن نیست و برای آیندۀ بهتر دخترشان، ترمه، باید از این کشور مهاجرت کنند ولی نادر به خاطر شرایط پدر بیمار و زمین‌گیرش، مخالف این تصمیم است. در بحبوحۀ این تصمیم نادر، راضیه، کارگر خدماتی را برای مراقبت از پدرش استخدام می‌کند تا بتواند کارهای او را رفع و رجوع کند. در یکی از این روزها، راضیه در حالی که بایستی در خانۀ نادر، مراقب پدر او باشد، دستان او را به تخت بسته و از خانه برای انجام کاری بیرون می‌رود. نادر با اطلاع از این اتفاق، درگیری شدیدی با راضیه پیدا می‌کند و او را از خانه به بیرون پرت می کند.

چند روز بعد، مشخص می‌شود که راضیه، باردار بوده و فرزندش سقط شده است. همسر راضیه از نادر برای این کار شکایت می‌کند و او را به خاطر قتل غیرعمد جنین، به دادگاه می‌کشاند. مساله‌ای که در پایان فیلم مشخص می‌شود این است که راضیه در آن روز بیرون رفتن، با ماشینی تصادف کرده و او این موضوع را از همه حتی همسرش پنهان کرده است.  در دادگاه نادر مرتب تاکید می‌کند که اطلاعی از باردار بودن راضیه  نداشته است و اگر به این موضوع آگاه بود او را برای این کار، انتخاب نمی‌کرد ولی راضیه به او می‌گوید که از بارداری‌اش مطلع بوده است و معلم فرزند نادر شماره‌ی دکتر را به او داده است. این جستجوی حقیقت، آغاز بحران‌های عمیق بعدی است.

 

۶. «گذشته» (۱۳۹۳)

 

گذشته

ماری و همسر دومش، احمد در حال انجام کارهای طلاق‌شان هستند. ماری، چند وقتی است که با سمیر آشنا شده و در حال ازدواج با اوست. مشکل بزرگ در این مسیر، عدم رضایت لوسی، دختر بزرگ ماری(از همسر اولش) است که به خاطر شرایط همسر فعلی سمیر، سلین، که در کماست، با این ازدواج مخالف است. در ادامه متوجه باقی‌ماندن تعلقات خاطر سمیر به سلین می‌شویم. در واقع همۀ روابط فعلی فیلم متاثر از پیش‌داستان‌ها و احساس‌هایی در گذشته هستند که آدم‌های قصه، به خیال اینکه متعلق به گذشته هستند در حال رفتن به سمت تجربه‌های تازه هستند غافل از آنکه یک زمان جوی آب، آنقدر عریض می‌شود که تو باید انتخاب کنی که پایت را کدام سمتش قرار دهی. در اینجا، حقیقت‌هایی که پنهان می‌شوند، آدم‌ها را در شرایطی تازه با تردیدهایی بزرگی روبرو می‌سازند.

 

۷. «فروشنده» (۱۳۹۵)

 

فروشنده

عماد و رعنا به خانۀ جدیدی نقل‌مکان کرده‌اند. شبی که عماد هنوز به خانه برنگشته، رعنا به خیال اینکه فردی که زنگ در را می‌زند، همسرش است، در را باز می‌کند ولی پیرمردی وارد خانه شده و به سمت او که در حال حمام‌کردن است، تعرض می‌کند. ما در ادامۀ فیلم اطمینان پیدا نمی‌کنیم که آیا به واقع تجاوز رخ داده یا نه. خود رعنا هم به علت شرایط نابه‌سامان روحی، امکان بازگویی کامل صحنه را ندارد. حالا عماد است که برای پس‌گرفتن آبروی از دست‌رفته‌اش در بین همسایه‌ها و دوستان، شهر را به دنبال نشانی از پیرمرد می‌گردد و متوجه می‌شود که این خانه قبلاً متعلق به زنی به نام آهو بوده که خوشنام نبوده و پیرمرد به خیال مستاجر قبلی به آنجا آمده است.

 

۸. «همه می‌دانند» (۱۳۹۸)

 

همه می‌دانند

لورا که در آرژانتین زندگی می‌کند، برای عروسی خواهر کوچکترش به زادگاهش در اسپانیا باز می‌گردد. سفری که پیش‌بینی می‌شد با نزدیکی بیشتر خانواده، همراه باشد به ناگاه با گمشدن ایرنه، دختر او به یک بحران بزرگ منجر می‌شود. آن‌ها بعد از جستجوهای زیاد، موفق به یافتن نشانی از او نمی‌شوند تا اینکه با پیامی روی گوشی لورا، متوجه می‌شوند که ایرنه ربوده شده و آدم‌ربایان، مبلغ کلانی پول برای آزادی او طلب کرده‌اند. تامین این مبلغ در توان لورا و همسر تازه‌اش، آلخاندرو که به تازگی ورشکسته شده نیست ولی پاکو، معشوق قدیمی لورا، اعلام آمادگی می‌کند که این پول را با فروش مزرعه‌اش تامین کند. این کار او با تردیدهایی از سوی همسرش، بئا روبرو می‌شود. اینجاست که لورا حقیقت را به پاکو می‌گوید. که ایرنه، دختر آن‌ها و حاصل آخرین معاشقه‌شان پیش از جدایی است. حالا پاکو جدی‌تر به دنبال تامین این مبلغ است. عملی که از سوی همسرش، برتابیده نمی‌شود تا…

 

۹. «قهرمان» (۱۴۰۰)

 

قهرمان

 فیلم قهرمان، داستان در مورد موقعیتی است که فرد ناخواسته یا به درخواست دیگران از گفتن واقعیت پرهیز می کند. رحیم که به خاطر بدهی مالی به باجناق‌اش در زندان است، مرخصی می‌گیرد تا شاید بتواند رضایت شاکی را جلب کند. محبوب او، فرخنده، چند روز پیش بسته‌ای سکه در خیابان پیدا کرده و از رحیم می‌خواهد که آن‌ها را بفروشد و برای طلبش پرداخت کند. رحیم ابتدا راضی می‌شود ولی بعد، وجدانش مانع می‌شود و برگه‌ای به در و دیوار می‌زند تا صاحب ‌آن‌ سکه‌ها پیدا شود. بعد از چند روز، زنی با زندان تماس می‌گیرد و نشانی سکه‌ها را می‌دهد و آن‌ها را از خواهر رحیم می‌گیرد. حالا  مسئولین زندان با اطلاع از این عمل رحیم، او را در مقام یک فرد بااخلاق به رسانه‌ها معرفی می‌کند. رحیم، زندانی تک‌افتاده حالا در آستانۀ تبدیل‌شدن به یک قهرمان است. که به یک باره همه چیز بر می‌گردد. همه متوجه می‌شوند که سکه‌ها را اصلاً رحیم پیدا نکرده ولی به‌ درخواست یکی از مسئولین زندان خود را یابنده جا زده است. نیمۀ پایانی فیلم، سقوط رحیم در دره ناباوری‌‌های مردمانی است که چندی پیش، باورش کردند.

خرید بلیت قهرمان

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.