هیچی شکی نیست که همواره سینما وامدار هنرهای دیگر بوده تا بتواند جایگاه خود را در میان هنرهای اصلی محکمتر کند. ادبیات از اساسیترین مراجع برای ساخت فیلم است. فیلمنامه نویسها و کارگردانهای مهم دنیا بارها به سراغ نمایشنامهها یا رمانهای مشهور میروند و با نگاهی تازه یا وفادار به متن از آنها اقتباس میکنند.
اغلب، بحثی میان دوستداران هنر ادبیات و سینما وجود دارد مبنی بر اینکه اصل متن (کتاب) همواره جذابتر از اثر سینمایی است. اما با همهی این مباحث، نمیتوانیم انکار کنیم که تعداد زیادی از بهترین فیلمهای مطرح دنیا و سینمای ایران با اقتباس از متون ادبی ساخته شدهاند. از ناصر تقوایی، داریوش مهرجویی و کارگردانهای نسل گذشته گرفته تا فیلمسازان نسل تازهی سینما مانند بهرام توکلی یا محسن قرایی بار دیگر به این شیوهی درخشان در فیلمنامه نویسی رجوع میکنند و فیلمهایی قابل توجه و مهم را در کارنامهی کاری خود میسازند.
۱.سارا
- نام کارگردان: داریوش مهرجویی
- سال تولید: ۱۳۷۱
داریوش مهرجویی را شاید بتوان مهمترین کارگردانی در سینمای ایران دانست که بهترین آثارش را با اقتباس از رمانها و نمایشنامههای شناخته شدهی ایران و جهان ساخته است. اشراف کامل او به ادبیات و همچنین تواناییاش در برگرداندن متن اصلی به فیلمنامهای ایرانیزه شده و در عین حال وفادار به متن، در فیلم «سارا» به اوج خود میرسد.
سارا از نمایشنامهی «خانهی عروسک» اثر هنریک ایبسن الهام گرفته شده است. داستان دربارهی سارا (نیکی کریمی) زنی است که به سختی مخارج سفر درمانی همسرش حسام (امین تارخ) را تامین میکند. او پس از بازگشت به ایران و ارتقای شغلی در بانک متوجه میشود سارا این پول را با کمک گشتاسب (خسرو شکیبایی) فراهم کرده است. گرچه او بعدا به اصل ماجرا پی میبرد اما دیگر فایدهای ندارد. تلاش سارا مانند نورا در نمایشنامهی خانهی عروسک برای بهپا نگهداشتن زندگیاش و نادیده گرفته شدن هر دوی آنها از طرف همسرانشان، پایانی را رقم میزند که مهرجویی دقیقا آن را بر اساس نمایشنامه میسازد که البته جز این پایان، هیچ اتفاق دیگری را هم نمیتوان از این دو زن انتظار داشت.
۲. گاوخونی
- نام کارگردان: بهروز افخمی
- سال تولید: ۱۳۸۱
تبدیل شدن رمان «گاوخونی» جعفر مدرس صادقی به فیلم و داستانِ راویای که زندگی خود را گاهی بر اساس خوابهایی که میبیند تعریف میکند چندان آسان نیست. مدرس صادقی در این رمان راوی را میان گذشته، حال و خوابهایی که دیده به شکلی عجیب معرفی میکند.
فیلم با صدای راوی (بهرام رادان) آغاز میشود. با خاطرهگویی او و تعریف خوابی که دیده. او با صدایی خسته و بیجان، اتفاقات کودکیاش و خاطراتش از اصفهان، زاینده رود، پدرش (عزت اله انتظامی) و دختری که به او نرسید را روایت میکند. راوی در این خوابها بیشتر از پدرش میگوید. از مرگ او که در خواب در باتلاق گاوخونی رخ داده ولی در واقعیت چنین نیست. فیلم میان رویدادهایی در خوابهای راوی، حال و گذشتهای که واقعا وجود داشته در جریان است. تاثیر حضور جعفر مدرس صادقی در زمان نوشتن فیلمنامه، بهترین اثر کارنامهی کارگردانی افخمی را رقم زده است.
۳. شبهای روشن
- نام کارگردان: فرزاد موتمن
- سال تولید: ۱۳۸۱
استاد ادبیاتی (مهدی احمدی) که عادت به پرسه زدن شبانه در خیابانها دارد، با رویا (هانیه توسلی) دختری کنار خیابان مواجه میشود که چند نفر او را اذیت میکنند. استاد به رویا کمک میکند و دختر به او میگوید که او آنجا منتظر است تا کسی که دوست دارد را ببیند. به پیشنهاد استاد، رویا برای ۴ روز به خانهی او میرود تا نامزدش را پیدا کنند. در این چهار روز میان سکوتها، شعر خواندنها و بحثها استاد کمکم به رویا علاقهمند میشود.
شبهای روشن که فیلمنامهی آن را سعید عقیقی بر اساس داستان کوتان «شبهای روشن» یا «شبهای سپید» داستایفسکی نوشته است، یکی از جریانسازترین و خاطرهانگیزترین فیلمهای عاشقانهی سینمای ایران است. فیلمی که رفته رفته طرفداران خود را پیدا کرد و هنوز هم بسیاری از نسل جدید تماشاگران سینما این درام عاشقانهی متفاوت را دوست دارند. فیلمی که بهترین اثر کارگردانش است و شاید پس از آن بار دیگر نگاه دوبارهای به اقتباس در سینمای ایران میان فیلمسازان بهوجود آمد.
- بیشتر بخوانید: ۲۱ فیلم برتر عاشقانه سینمای ایران
۴. اینجا بدون من
- نام کارگردان: بهرام توکلی
- سال تولید: ۱۳۸۹
نمایشنامهی «باغ وحش شیشهای» اثر تنسی ویلیامز، از آن دسته آثاری است که سالها برروی صحنهی تئاتر رفته و هنوز هم داستان گیرا و متفاوت آن برای خواننده جذاب است. بهرام توکلی پس از فیلم «پرسه در مه» که با استقبال زیادی مواجه شد، «اینجا بدون من» را با اقتباس از این نمایشنامه ساخت.
فیلمی دربارهی یک خانوادهی سه نفره که مادر خانواده (فاطمه معتمدآریا) دغدغهاش این است یلدا (نگار جواهریان) هرچه زودتر از لاک تنهایی و افسردگیاش دربیاید و با کسی آشنا شود. یلدا معلولیت جسمی دارد و ترس او از بیرون رفتن از خانه و مواجه شدن با آدمها او را بیشتر از پا درآورده. یلدا از عروسکهای شیشهای خود باغوحشی ساخته و هرروز به آنها میرسد. احسان (صابر ابر) نیز علاقهی بسیاری به سینما دارد و بیشتر از آنکه حواسش پی زندگی و کارش باشد، در حال نوشتن و غرق شدن در صندلی سالنهای سینماست.
با ورود رضا (پارسا پیروزفر) به خانهی این خانوادهی عجیب و تنها، یلدا و مادر امیدوار میشوند که او میتواند نجات دهندهشان باشد اما گویا فقط احسان پایان این داستان را فهمیده. پایانی که از رویا و خیال سینماییاش میآید. پایانی که توکلی براساس همان خیالِ خام این سه نفر ساخته. خانوادهای که در توهم و گذشته تسخیر شدهاند و شاید فقط در رویای احسان بتوانند پایان خوش داشته باشند.
۵. پلهی آخر
- نام کارگردان: علی مصفا
- سال تولید: ۱۳۹۰
رمان روسی «مرگ ایوان ایلیچ» نوشتهی لئو تولستوی داستان مردی است که متوجه بیماری سختی که دارد میشود و از لحظهی آگاه شدن تا مرگ، پنج مرحلهی مهم را طی میکند. انکار، خشم، معامله، افسردگی و مرحلهی پذیرش.
علی مصفا در دومین تجربهی کارگردانی خود «پلهی آخر» را با برداشتی آزاد از این رمان و «مردگان» جیمز جویس ساخته است. البته با این تفاوت که در پلهی آخر، خسرو (علی مصفا) زمانی که پی به بیماریاش میبرد مستقیما به سراغ مرحلهی آخر یعنی پذیرش میرود. او این چهار مرحله از جمله افسردگی را سالهاست که طی کرده بود و نمیدانست خبر مرگش درمان افسردگیاش خواهد بود.
فیلم دربارهی خسرو و لیلی (لیلا حاتمی) و ازدواجشان پیش از مرگ و پس از مرگ خسرو است. لیلی، بازیگر سینمایی که نمیتواند جلوی خندهی خود را پس از مرگ همسرش بگیرد چون باورش نمیشد که آن بیماری علت از دست رفتن خسرو نباشد. پلهی آخر فیلمی است که از دل آن چند فیلم دیگر را هم میتوان تماشا کرد. داستانی با برداشت آزاد از این دو رمان که علی مصفا با نکتهبینی دقیق خود آن را به یکی از بهترین آثار اقتباسی سینمای ایران تبدیل کرد.
۶.فروشنده
- نام کارگردان: اصغر فرهادی
- سال تولید: ۱۳۹۵
برداشت آزاد اصغر فرهادی از نمایشنامه «مرگ فروشنده» آرتور میلر و تلفیق تئاتر (نمایشنامه) با فیلم (فیلمنامه) در این اثر، اقتباسی متفاوت بهشمار میآید. عماد (شهاب حسینی) و رعنا (ترانه علیدوستی) در حال تمرین برای نمایش مرگ فروشندهاند که متوجه میشوند خانهشان را باید خالی کنند و به جایی دیگر بروند. آنها ویلی و لیندای نمایشنامه را بازی میکنند. زن و شوهری پیر و ناتوان که دیگر جانی برای ادامهی زندگی مشقتبارشان ندارند.
در این بین ویلیِ جوان (در خاطراتش) گویی همان پیرمرد فروشنده (فرید سجاد حسینی) است که با زنی رابطهی مخفی داشته و لیندای پیر، همسرِ پیرمرد، عصمت (شیرین آقارضا کاشانی) زنی است که باید بالای سر شوهرش مردهاش گریه کند؛ همانند لیندایی که رعنا آن را در تئاتر بازی میکند. تطابق داستانِ فروشندهی فرهادی با نمایشنامهی مرگ فروشندهی آرتور میلر نیاز به توانایی و شیوهای منحصر بهفرد دارد که آن هم از قلم نویسندهاش، اصغر فرهادی برمیآید.
- بیشتر بخوانید: نگاهی به زنان سینمای فرهادی
۷.بیهمه چیز
- نام کارگردان: محسن قرایی
- سال تولید: ۱۳۹۹
نمایشنامهی «ملاقات بانوی سالخورده» فردریش دورنمات، اولینبار در ایران توسط حمید سمندریان ترجمه شد و در سالهای ۵۱ و ۸۶ با کارگردانی خود او روی صحنه رفت. داستانی کمدی-تراژیک که رگههای گروتسک و بنمایهی قوی آن باعث شده پس از پنج دهه، هم پارسا پیروزفر آن را دوباره در تئاترشهر اجرا کند و هم محسن قرایی، کارگردان جوان سینما برای ساخت فیلم بیهمه چیز به سراغ اقتباس از این داستان برود.
بانو لیلی (هدیه تهرانی) پس از سالها به روستایی برمیگردد که از آنجا براثر اتفاقاتی که میان او و امیرخان (پرویز پرستویی) در گذشته رخ داده، رانده شده بود. او با وقاری خاص و پیشنهادی وسوسه کننده به میان مردم میآید. انتقامی که مدتها منتظرش بود و حاضر است بهازای آن پول کلانی به آنها بدهد.
محسن قرایی با تکیه بر متن اصلی و در عینحال فضاسازی متفاوتش چه از نظر زمان روایت و چه بازیگرانی که انتخاب کرده، فیلم بیهمه چیز را خلافِ نمایشنامه به درامی کاملا جدی و ملتهب تبدیل کرده است. پایان فیلم شبیه به پایان متن اصلی است ولی سویههایی انتقادی از مردم دارد. انتقادی که باید دید چرا کارگردان نسبت به متن اصلی تغییر داده است.