این مطلب حاوی اسپویل است
نویسنده: امیرحسین موسوی
عموم مردم در مواجهه با فجایع هولناک دو راه در پیش میگیرند. عدهای آنچنان تحتتأثیر قرار میگیرند که تا مدتها نمیتواند از شوک به وجود آمده رهایی یابند و عدهای دیگر با انکار اتفاق سعی میکنند اوضاع را عادی جلوه دهند. در هر دسته افرادی هستند که موفق میشود به هر طریق ممکن با فاجعه و تبعات آن کنار بیایند و بپذیرند زندگی ادامه دارد یا قبول کنند چارهی کار در نادیده گرفتن احساسات نیست.
فیلم علفزار به واکنش آدمهای مختلف در مواجهه با فاجعه و تبعات آن میپردازد؛ چند مرد وارد باغی با حضور چند زن و مرد شدهاند و به شکل گروهی به زنان تجاوز کردهاند. تقریبا تمامی قربانیها بهدلایل مختلفی نظیر آبرو، مصلحت، عفاف یا ترس در حال انکار فاجعهای هستند که رخ داده است. فقط یکنفر جرأت آن را دارد که بهجای سرپوش گذشتن با جسارت در مقابل بازپرس پرونده (پژمان جمشیدی) بایستد و اصل ماجرا را تعریف کند.
سارا (سارا بهرامی) بَرخلاف دیگران نمیخواهد پشتِ اخلاقیات عرفی دستوپاگیرِ جامعه پنهان شود و خود را با صحبتهای مصلحت گرایانهی بزرگترها آرام کند. سارا حقش را میخواهد، او به دنبال این است که جدای از جایگاه اجتماعیاش بهعنوان همسر یا مادر، در مقام یک انسان شاهد اجرای عدالت در مورد متجاوزان باشد.
برای لحظهای تصور کنید چه بلایی بر سر سارا آمده و عواقبش چه تأثیراتی در جسم و روحش ایجاد کرده است. بدنی زخم خورده، صدایی که در اثر جیغهای ممتد گرفته، چشمانی ورم کرده بهخاطر گریههای زیاد، حس تحقیری که حاصل تجاوز است، ترس از هر جنبندهای به دلیل احساس ناامنی و خشمی فروخورده که ریشه در لگدمال شدن عزت نفسش دارد. زندگی سارا تا همین چندروز پیش مایهی حسادت دیگران بوده و حالا از آن سارا چیزی باقی نمانده جز کالبدی که به زحمت به این سو و آنسو میکشد.
- بیشتر بخوانید
- نگاهی به بازی صدف اسپهبدی در فیلم «علفزار» | در جستوجوی فریبا
- نقد و بررسی بازی پژمان جمشیدی در علفزار
سارا بهرامی برای ایفای نقش سارا کار سختی در پیش داشته بود. از سویی بروز مداوم ویژگیهای فیزیکی سارا بیننده را دلزده میکند و از سوی دیگر این خطر وجود داشته که با تداوم نمایش این رفتار، عدالتخواهی سارا بهجای تهییج بیننده ترحمانگیز جلوه کند. گذرگاهی باریک که بهرامی با اتکای به قدرت بازیگریاش به سلامت از آن عبور کرده و توانسته شخصیتی واقعی را به شکلی قابلباور به تصویر بکشد.