سلطان سینما | مروری بر کارنامه هنری جیمز کامرون

نویسنده: فرهاد پروین

جیمز کامرون با نام کامل جیمز فرانسیس کامرون در شانزدهم آگوست سال ۱۹۵۴ در کانادا به دنیا آمد. کامرون که حالا بدل به یکی از مهم‌ترین چهره‌های هالیوود جدید شده و پیوند صنعت سینما و دنیای تکنولوژی بدون در نظر گرفتن آثار او چیزی کم دارد، تا هفده سالگی در کانادا زندگی کرد و سپس به همراه خانواده‌اش به کالیفرنیا مهاجرت کرد. او پس از پایان تحصیلاتش در دبیرستان، برای ادامه تحصیل در رشته فیزیک وارد کالج شد و سپس رشته خود را به زبان انگلیسی تغییر داد اما خیلی زود از ادامه تحصیل انصراف داده و مشاغل مختلفی از رانندگی کامیون تا سرایداری را تجربه کرد.

اما این تماشای «جنگ ستارگان»، فیلم مشهور یکی دیگر از چهره‌های هالیوود جدید، جرج لوکاس بود که کامرون جوان را به صرافت ورود به دنیای فیلمسازی انداخت و توانست با هزینه شخصی نخستین تجربه‌اش در سینما را در قالب فیلمی کوتاه به نام « Xenogenesis» بسازد. فیلمی که نشانی از بسیاری از ایده‌های بعدی کامرون را در خود دارد و خبر از فیلمسازی آینده‌دار می‌دهد. کامرون سپس با ورود به استودیوی فیلمسازی راجر کورمن، فیلمسازی را به صورت تجربی فراگرفت و خیلی زود برای کارگردانی دنباله‌ای بر فیلم «پیرانا» انتخاب شد. «پیرانا ۲: تخم‌ریزی» فیلم ترسناکی بود که به‌عنوان گام نخست، موفقیتی برای کامرون جوان محسوب نمی‌شد. اما کابوس‌های ناشی از بیماری گریبانگیر کامرون هنگام ساخت فیلم، به گفته خود کامرون ایده ساخت «ترمیناتور» را در ذهنش کاشت.

 

ترمیناتورترمیناتور | ۱۹۸۴ The Terminator

  • ژانر: اکشن، علمی

  • IMDB: 8.1

ترمیناتور را می‌توان یکی از مشهورترین نمادهای دهه هشتاد میلادی دانست. هنگامی که توسعه کامپیوترها و پیش‌بینی از آینده جهان در پیوند با تکنولوژی‌های جدید هراس‌های تازه‌ای را به جان دنیا انداخته بود، جیمز کامرون یکی از نمونه‌ای‌ترین فیلم‌هایی که به چنین مضمونی پرداخته‌اند را روی پرده برد. تصویر آرنولد شوارتزنگر در نقش رباتی انسان‌نما که از آینده برای قتل سارا کانر، زنی که قرار بود رهبر مقاومت در برابر سلطه ماشین‌ها را به دنیا بیاورد آمده بود، هنوز یکی از پرتکرارترین تصاویر دهه هشتاد است. کامرون داستان ساده‌ای برای پرداختن به یکی از مدرن‌ترین هراس‌های بشر، هراس از سلطه ماشین‌ها انتخاب کرد و فروش فوق‌العاده آن که به شهرت بازیگر نقش اول فیلم هم منجر شد نشان از شناخت رگ خواب مخاطب توسط جیمز کامرون داشت.

فروش قریب به هشتاد میلیون دلاری فیلم در مقایسه با بودجه شش میلیون دلاری‌اش، در کنار نقدهای عمدتا مثبت منتقدان و همچنین بدل شدنش به یکی از شمایل‌های سینمای علمی-تخیلی همه آن چیزی بود که کامرون جوان در نخستین گام‌های حضورش در صنعت سینما به آن نیاز داشت. جلوه‌های ویژه فیلم حالا کمتر تحمل‌پذیرند اما انرژی موجود در داستان در کنار نگاه بدبینانه کامرون به ماشینیسم و امیدش به مقاومت انسان‌ها در مقابل آن، در سال‌های بعد در فیلم‌ها و سریال‌های بسیاری تکرار شد. جیمز کامرون خود با ساخت دومین فیلم از سری ترمیناتور به بهترین نحو مسیر پیش‌تر باز شده را تکمیل کرد.

 

مغاکمغاک | The Abyss 1989

  • ژانر: ماجرایی، درام، رازآلود

  • IMDB: 7.5

علاقه جیمز کامرون به دنیای زیر آب که او را در سال‌های قرن بیست و یکم به ساخت چند فیلم مستند از عمیق‌ترین نقاط اقیانوس و ورود به عمیق‌ترین نقطه در زیر آب‌ (گودال ماریان) کشاند، در این بلاک باستر عظیم به وضوح مشهود است. کامرون در سال‌های پایانی دهه هشتاد و هنگامی که جلوه‌های ویژه کامپیوتری در نخستین مراحل رشد و توسعه خود بود، داستان چند کاوشگر دنیای زیر آب را تعریف می‌کند که با پدیده‌ای غریب روبرو می‌شوند. فیلم حالا به خاطر استفاده از تکنولوژی CGI برای نخستین بار در تاریخ سینما جایگاهی ویژه دارد اما علیرغم فروش ۹۰ میلیونی خود که کمی بیش از دو برابر بودجه آن بود، برای کامرون موفقیت چندانی محسوب نمی‌شد.

علاقه جیمز کامرون به بازنمایی زیبایی حیات در اعماق آب‌ها، که نشانه‌هایش را علاوه بر فیلم‌های مستندش، بعدها در «آواتار ۲» هم می‌توان پیدا کرد، او را به روایت داستانی پرکشمکش و مهیج از برخورد یک زیردریایی حامل سلاحی خطرناک، با موجودی ناشناخته می‌کشاند. کامرون داستانش را در سال‌های میانی دهه نود روایت می‌کند و حضور نیروهای شوروی، احتمال درگیری بین زیردریایی آمریکایی با زیردریایی روس‌ها و خطر جنگ هسته‌ای را به شکلی هشداردهنده در داستان می‌گنجاند و انگار قصد دارد از تمام نشانه‌های هراس موجود در سینمای دهه هشتاد بهره‌برداری کند، حال آنکه امروز «مغاک» را بیش از درونمایه سیاسی‌اش به خاطر استفاده بدیع از جلوه‌های ویژه کامپیوتری و لزوم برقراری پیوند با طبیعت، اقیانوس و آب می‌توان ستود.

 

ترمیناتور-2ترمیناتور ۲ | Terminator 2: Judgment Day 

 ژانر:  اکشن، علمی

IMDB: 8.6

جیمز کامرون که بعد از موفقیت نخستین فیلم از مجموعه ترمیناتور، به ساخت دنباله‌ای بر فیلم موفق ریدلی اسکات، «بیگانه» پرداخت، سومین فیلم خود را به‌عنوان دنباله‌ای بر «ترمیناتور» در نخستین سال‌های دهه نود میلادی روی پرده برد. «ترمیناتور ۲:‌ روز داوری» از انگشت‌شمار دنباله‌هایی است که موفقیتش از فیلم نخست پیشی گرفته است. کامرون این بار فرمول موفق فیلم نخست را به شکلی دیگر تغییر داد و از محبوبیت بازیگر نقش اصلی، آرنولد شوارتزنگر برای ایفای نقشی در جبهه خیر بهره‌ برد. این بار داستان چند سال بعد از پایان فیلم نخست، در حالی آغاز می‌شود که سارا کانر در بیمارستان روانی بستری است و جان کانر نوجوان، با رباتی مواجه می‌شود که برای دفاع از او در برابر رباتی دیگر از آینده به امروز فرستاده شده است.

آرنولد شوارتزنگر در نقش تی-۸۰۰ یک بار دیگر و این بار توسط جان کانر از آینده آمده تا حفاظت از جان کانر نوجوان را بر عهده بگیرد، در حالی‌که مدل پیشرفته‌تر و شکل‌پذیرتری برای به قتل رساندن او توسط «اسکای نت» به زمان حال آمده است. جلوه‌های ویژه فیلم به جرأت هنوز و بعد از بیش از سه دهه هنوز رنگ کهنگی به خود نگرفته‌اند و فیلمنامه جذاب و پرتعلیق «ترمیناتور ۲» این بار نگاهی نه صرفا یک طرفه به تقابل انسان و ماشین می‌کند. تی ۸۰۰ در طول فیلم قادر به کشف احساساتی انسانی در خود شده و در مقابل تی ۱۰۰۰ که تنها از دستور و برنامه‌ای که برایش نوشته شده پیروی می‌کند می‌‌تواند در انتها همچون انسان، برای هدفی متعالی‌تر ایثار کند.

انتخاب رباتی به‌عنوان شخصیت منفی داستان که می‌تواند خود را تغییر شکل داده و نسبت به مدل قبلی آسیب‌ناپذیرتر باشد، راه را برای تعبیر و تفسیرهای بسیار باز گذاشت و تی ۱۰۰۰ خیلی زود بدل به نمادی از خطری که در قلب تکنولوژی‌های جدید وجود دارد گشت. گرچه نسخه‌های بعدی سری «ترمیناتور» هیچ کدام توسط جیمز کامرون ساخته نشده و موفقیت دو فیلم را تکرار نکردند، اما همین دو فیلم نخست ترمیناتور توانستند سینمای علمی-تخیلی را از اکشن‌ محض بدل به آثاری هشداردهنده درباره آینده کنند. فیلم که با بودجه‌ای حدود یکصد میلیون دلار ساخته شده بود در گیشه موفق شد ۵۲۰ میلیون دلار فروش کند و توانست در چهار رشته برنده جایزه اسکار شود: بهترین گریم، بهترین صدا، بهترین تدوین افکت‌های صوتی و بهترین جلوه‌های ویژه بصری.

 

دروغ-های-حقیقیدروغ‌های حقیقی | True Lies 1994 

  • ژانر:   اکشن، ماجرایی، کمدی 

  • IMDB: 5.2

حالا دیگر آرنولد شوارتزنگر تبدیل به چهره ثابت فیلم‌های جیمز کامرون شده است. «دروغ‌های حقیقی» در میانه دهه نود، یک اکشن نمونه‌ای آرنولدی سرشار از قهرمان‌پردازی‌های اغراق شده جیمزباندی است که قرار است چاشنی کمدی هم به آن افزوده شود. کامرون فیلم فرانسوی درجه دومی به نام «La Totale!» را به عنوان منبع الهامش برمی‌گزیند و داستان جاسوسی حرفه‌ای به نام هری تاسکر را روایت می‌کند که در ظاهر کارمندی ساده است و زندگی کسالت‌باری دارد. هلن، همسر هری که از روزمرگی زندگی زناشویی و خسته‌کننده‌اش با هری به تنگ آمده، فریب مردی که خود را جاسوسی حرفه‌ای جا می‌زند می‌خورد و جاسوس واقعی که همسر خودش است به کمکش می‌آید!

فیلم که در سال‌های بعد از فروپاشی شوروی ساخته شده یکی از نخستین محصولات هالیوودی است که نیروی شر خود را به جای کمونیست‌های روس، از میان گروه‌های افراطی مسلمان برمی‌گزیند و از آن‌جا که هفت سال قبل از حوادث یازده سپتامبر ساخته شده، بدل به یکی از نخستین و پیشگویانه‌ترین فیلم‌های هالیوودی می‌شود. گرچه صحنه‌های اکشن فیلم هنوز جذابند و فیلم یک آرنولد تمام عیار دارد، اما رویکرد زن‌ستیز داستان حالا دیگر چندان قابل تحمل نیست! با این حال فروش نزدیک به ۳۷۰ میلیون دلاری فیلم در مقابل بودجه قریب به یک‌صدمیلیون دلار آن، نشان می‌دهد کامرون دست به هر چیز بزند طلا می‌شود.

 

تاییتانیکتایتانیک | Titanic 1997

  • ژانر: درام، رمانتیک

  • IMDB: 7.9

کامرون تنها سه سال بعد یکی از پدیده‌های دهه نود میلادی و یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های تمام تاریخ سینما را می‌سازد. داستان غرق شدن کشتی بزرگ تایتانیک در فیلم عظیم و حماسی جیمز کامرون تبدیل به زمینه‌ای برای ماجرایی عاشقانه بین دو جوان از دو طبقه مختلف اجتماعی می‌گردد. کامرون با استفاده از الگوی قدیمی و بارها جواب داده عشق دختر پولدار و پسر فقیر موفق به ساخت فیلمی می‌شود که خیلی سریع بیش از یک فیلم سینمایی، به پدیده‌ای فرهنگی بدل می‌گردد. فیلم آن قدر در جلب نظر عموم مخاطبان، بسیاری از منتقدان و اعضای آکادمی اسکار موفق است که حتی کلیشه‌های حاکم بر این داستان عاشقانه نیز نمی‌توانند مانع از فروش دو میلیارد و دویست و پنجاه میلیونی آن، نقدهای غالبا ستایش‌آمیز و دریافت یازده جایزه اسکار، از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی شوند.

هنگامی که کامرون برای دریافت جایزه اسکارش پا به صحنه می‌گذارد و با صدای بلند جمله معروف «من سلطان جهانم» را فریاد می‌کشد، می‌داند موفق شده به بهترین نحو از الگوهای قدیمی هالیوود استفاده دوباره کند و ثابت کند درام عاشقانه هنوز می‌تواند بر بلندترین قله‌های سینما بایستد. کنار هم قرار گرفتن زوج لئوناردو دی‌کاپریو و کیت وینسلت در نقش جک و رز، با شیمی فوق‌العاده‌ای که بین این دو بازیگر حالا کارکشته و آن زمان تازه‌کار سینما وجود داشت، درست همان چیزی است که یک عاشقانه خوب برای فتح قلب‌های تماشاگر به آن نیاز دارد. حالا و بعد از بیست و پنج سال، فیلم با وجود مدت زمان قریب به سه ساعته‌اش هنوز تماشایی است.

 

آواتارآواتار | Avatar 2009

  • ژانر: اکشن، ماجرایی، فانتزی

  • IMDB: 7.9

موفقیت «تایتانیک» جیمز کامرون را قادر ساخت به دنبال پروژه‌های شخصی خود با هدف کاوش در دنیای زیر آب رفته و به مستندسازی در این حوزه بپردازد. بازگشت مجدد جیمز کامرون به دنیای سینما دوازده سال بعد از موفقیت همه جانبه «تایتانیک»، با نخستین فیلم از مجموعه فیلم‌های «آواتار» رقم خورد. داستان در نیمه قرن بیست و دوم و هنگامی که انسان‌ها زمین را از منابع موجود خالی کرده‌اند شکل می‌گیرد. بشر به کشف سیاره‌ای به نام پاندورا دست یافته که سرشار از ماده‌ای ارزشمند به نام اونوبتاینیوم است اما نامساعد بودن جو سیاره پاندورا برای انسان و حضور موجوداتی عظیم‌الجثه و شبیه به انسان به نام ناوی‌ها در این سیاره، استخراج این ماده ارزشمند را برای بشر دشوار کرده است.

داستان درباره کهنه‌سربازی به نام جیک سالی است که مأموریت می‌یابد با حضور در این سیاره و قرار گرفتن در آواتاری که شبیه به ناوی‌ها و مساعد برای زیستن در پاندورا ساخته شده، پروژه استعمارگرانه بشر را برای مقابله با ناوی‌ها و استخراج ماده ارزشمند پی بگیرد. رفته رفته جیک با زندگی ناوی‌ها و تعادل حیاتشان با طبیعت بیشتر آشنا شده و بعد از دل باختن به یکی از ناوی‌ها، نسبت به مأموریتی که به او محول شده دچار تردید می‌گردد و مسیر تحولش را با تبدیل شدن به یک ناوی واقعی کامل می‌کند. داستان به وضوح اشاره به خوی استعمارگرانه انسان در برخورد با طبیعت و استفاده بهره‌کشانه از منابع آن دارد و ناوی‌ها را همچون ساکنین نخستین قاره آمریکا، مردمانی بدوی و در عین حال سعادتمند می‌داند که قادر به برقراری ارتباط معنوی عمیقی با سیاره‌شان شده‌اند.

استفاده جیمز کامرون از تکنولوژی تصویر سه بعدی که در سال‌های پایانی نخستین دهه قرن بیست و یکم دوباره اقبال به آن منجر به ساخت فیلم‌های بسیاری با این تکنولوژی شده بود، فیلم را بدل به یکی از بهترین محصولات این تکنولوژی می‌کند. کامرون موفق می‌شود سیاره پاندورا را با چنان زیبایی مسحورکننده‌ای به تصویر بکشد که رابطه عاشقانه ناوی‌ها با سیاره‌شان، قابل باور و همدلی‌برانگیز شود. یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های فیلم، از بین بردن درخت بزرگی توسط جنگ‌افزارهای ارتش است که ناوی‌ها عمیقا به آن وابسته‌اند.

فیلم موفق می‌شود در کنار داستان مهیج و جذابش، که البته تا حد زیادی به علت شباهت به آثار دیگری از این دست مثل «رقصنده با گرگ‌ها» و «آخرین سامورایی» تکراری و قابل پیش‌بینی باشد، یکی از بهترین واکنش‌های دنیای سینما به خطر نابودی طبیعت و از بین رفتن منابع بازگشت‌ناپذیر آن شود. فیلم در گیشه با فروش نزدیک به دو میلیارد و نهصد میلیون دلار، «تایتانیک»‌ را هم پشت سر می‌گذارد و بدل به پر‌فروش‌ترین فیلم تاریخ سینما (بدون احتساب نرخ تورم) می‌شود. کامرون گرچه رکوردهای خودش را در گیشه جابجا می‌کند اما فیلمش در مراسم اسکار به دریافت سه جایزه فنی محدود می‌ماند. با این حال فیلم برای جیمز کامرون بدل به شروع پروژه عظیمی می‌شود که قرار است لااقل تا پنج فیلم دیگر ادامه داشته باشد.

 

آواتار-راه-آبآواتار ۲: راه آب | Avatar: The Way of Water 2022

  • ژانر:  اکشن، ماجرایی، فانتزی

  • IMDB: 7.7

جیمز کامرون دنیای فانتزی ساخته شده در سیاره پاندورا را بالاخره بعد از سیزده سال با دومین فیلم از سری آواتار پی می‌گیرد. اگر فیلم نخست با تبدیل شدن جیک سالی به یک ناوی واقعی به پایان رسیده بود، فیلم دوم با شانزده سال فاصله از داستان فیلم اول، هنگامی آغاز می‌شود که سالی بعد از ازدواج با نایتیری، خانواده‌ای بزرگ متشکل از فرزندان خود و دختر گریس تشکیل داده و همچون یک ناوی واقعی زندگی سعادتمندانه‌ای در پیوند با طبیعت و جنگل پی گرفته است. این بار و برخلاف فیلم نخست، جیک سالی بیش از آنکه شخصیتی در حال تغییر باشد که داستان با تحول او خاتمه می‌یابد، قهرمان مصمم قبیله و یک ناوی واقعی است که تردیدی در دفاع از خانواده و در وهله بعد سیاره پاندورا ندارد و کامرون این بار و برای جلوگیری از عدم تکرار همان داستان گذشته، فرزندان را در مرکز قصه خود قرار می‌دهد و نیتیام، لوآک، توک، کایری و اسپایدر را بدل به قهرمانانی می‌کند که هر یک به شیوه خود، در نجات پاندورا و حفاظت از سیاره نقش‌آفرینی می‌کنند.

دوباره همان خطر قبلی، این بار برای انتقام سر می‌رسد؛ سرهنگ مایلز که در انتهای فیلم نخست از بین رفته بود حالا در کالبد یک ناوی با جنگ‌افزارهایی پیشرفته‌تر و مصمم‌تر برای انتقام باز آمده و سالی و خانواده‌اش برای در امان ماندن مجبور به ترک جنگل و پناه بردن به قبیله‌ای دیگر از ناوی‌ها می‌شوند که در کنار دریا زندگی می‌کنند و همچون سایر ساکنان پاندورا، در پیوند با طبیعت، این بار با آب و موجودات دریایی قرار دارند. فیلم گرچه به علت وسواس جیمز کامرون در پرداختن به جزئیات دنیای زیر آب، همان علاقه همیشگی و قدیمی‌اش بیش از اندازه طولانی است اما فروش فوق‌العاده‌ی آن ثابت می‌کند کامرون پول‌سازترین فیلمساز هالیوود جدید است.

پیشرفت تکنولوژی‌های کامپیوتری مورد استفاده در فیلم، تصویرپردازی‌های رایانه‌ای را واقع‌گرایانه‌تر از آنچه بتوان تصور کرد می‌کنند و باعث می‌شوند این بار این بخش از دنیای پاندورا، همچنان مسحورکننده و زیبا جلوه کنند. فیلم علیرغم نامزدی در چهار بخش از جوایز اسکار، به دریافت جایزه اسکار جلوه‌های ویژه بسنده می‌کند و کامرون که فیلمبرداری قسمت سوم را نیز همزمان با قسمت دوم به انجام رسانده بود، علاقه‌مندان دنیای پاندورا را با وعده پنج فیلم دیگر در انتظار نگه می‌دارد. او به گفته خودش سلطان سینماست و می‌تواند رکوردهای خودش را باز هم جابجا کند.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.