نویسنده: محمد بزرگ
بهمن فرمان آرا از چهرههای ارزشمند سینمای ایران است که از همان کودکی جادوی نور و عکس متحرک را فرا گرفت. سینما رفتن در خانوادهی آنها، یک تفریح و عادت هفتگی بهحساب میآمد و او علاقهمندترین و پیگیرترین فرد خانواده بود. او در انگلستان به مدرسهی بازیگری رفت و سپس در آمریکا (کالیفرنیا) در رشتهی کارگردانی مشغول تحصیل شد.
فرمان آرا در زمان تحصیل در همین دانشگاه با تعدادی از سینماگران آمریکایی آنزمان آشنا شد و حتی چندتن از همکلاسانش بعدها از نامآورترین افراد سینمای آمریکا شدند. در سال ۱۳۴۶ با پایان تحصیل به ایران بازگشت و بهخدمت سربازی رفت، در همین دوران همکاریاش را با تلویزیون آغاز کرد و ششسال به طول انجامید. در سال ۱۳۴۸ به سفارش یکی از دوستانش کتاب «شازده احتجاب» نوشتی هوشنگ گلشیری را خواند و بلافاصله به اصفهان رفت و اجازهی ساخت یک اثر سینمایی را از گلشیری گرفت.
اما او موفق به ساخت آن نشد و فیلم «خانه قمر خانم» را ساخت. این فیلم اولین تجربهی جدی بهمن فرمان آرا در پشت دوربین و بهعنوان کارگردان نیست. او پیش از ساخت این فیلم، دو فیلمِ مستند و کوتاه در تلویزیون ملی ایران ساخته بود که در عینیت بخشیدن به تصویرهای ذهنی یک فیلمساز نوجوان قابلتامل است.
«خانه قمرخانم» عنوان سریالی بود که زنی طماع و ضعیفکش را که ارثی به آن رسیده بود، به تصویر میکشید. مستاجران آن خانه بهدلیل درآمد اندکشان ناچار به زندگی در آن بودند، هربار هم قصۀ یکی از آنها روایت میشد. اما فیلم «شازده احتجاب» در زمانی ساخته شد که مفهومی به نام فیلمفارسی در سینمای ایران تسری پیدا کرده بود و این فیلم توانست توجه نخبگان سینمایی را به خود جلب کند.
از آنجاییکه ساخت اقتباسهایی که به سیال ذهن میمانند، سخت و دشوار است و تجربهی ناموفق «بوفکور» ساختهی کیومرث درمبخش نشان از سختی این مسئله میداد. اما فیلم «شازده احتجاب» فرمانآرا همچنان هم واجد دیدن و همچنین بحث و گفتوگوی پیرامون آن را برای علاقهمندان فراهم نموده است.
از نکات مهم زندگی هنری فرمان آرا این است که او در زمینهی تهیهکنندگی هم تواناست. فیلمهای «ملکوت»، «کلاغ»، «شطرنجِباد»، « گزارش» و «دایره مینا» آثار ارزشمندی است که در تیتراژ این کارها نام بهمن فرمان آرا بهعنوان تهیهکننده مشاهده میشود. اما از کارهایی که او در سینمای ایران ساخته باید به فیلمهای «سایههای بلند»، «بوی کافور، عطر یاس»، «خانهای روی آب»، «یک بوس کوچولو»، «خاکِ آشنا»، «دلم میخواد» و «حکایتدریا» اشاره کنیم. سبک فیلمسازی بهمن فرمانآرا مبتنی بر روایت خردهپیرنگ است و قهرمانهای داستانهای او با کشومکشهای درونی همراه هستند. موضوعی که در اغلب فیلمهای او بهعنوان هستهی مرکزی فیلمهایش دیده میشود، کانسپتی به نام «مرگ» است. در فیلم «بوی کافو، عطر یاس» این دغدغهی او در کل قصه تسری پیدا میکند.
کارگردانهایی که بازیگری هم میکنند
درباره کارگردان بازیگری در دنیای سینما نمونههای متفاوتی وجود دارد، معروفترین آنها مدل هیچکاکی است. هیچکاک در برخی از پلانسکانسهای فیلمهایش حضوری بسیار کمرنگ پیدا میکرد. این مدل در سینمای ما به فیلمسازان نیز سرایت کرد، بهطورمثال ابراهیم حاتمیکیا در فیلم «بوی پیراهن یوسف» حضوری به مانند هیچکاک پیدا میکند و مدل دیگر حضور کارگردانها در آثار خودشان است.
در این روش آنها فقط در فیلمهای خودشان بازی میکنند، در سینمای جهان الخاندرو خودروفسکی، اورسن ولز، چارلی چاپلین، باسترکیتون، ژاک تاتی و وودی آلن نمونههای مناسبی هستند. اما مدل دیگر حضور کارگردانها در کارهای همکارانشان بهصورت افتخاری است. برخی از کارگردانها هم که ابتدا بازیگر بودند و بعد متوجه شدند که توانایی کارگردانی را دارند؛ نظیر مهران مدیری، رامبد جوان و هومن سیدی. اما جالب است که بهمن فرمان آرا در سینمای ایران تمام نمونههای ذکر شده را داراست. او ابتدا بازیگری خوانده و بعد روی به کارگردانی آورده ولی زمانیکه در امر کارگردانی مطرح شد، مقابل دوربین خودش قرار گرفت.
- بیشتر بخوانید
- نقد فیلم مجبوریم | سه زن
- برترینهای نگار جواهریان | پسندیده
- تاثیر هایده صفی یاری بر سینمای ایران | تدوینگری که بر فیلم میافزاید
بازیگری بهمن فرمانآرا
فرمانآرا ابتدا در فیلم «بوی کافور عطر یاس» در نقش بهمن فرجامی قرار گرفت. فرجامی برای ساختن آخرین فیلمش پس از سالها به ایران آمده و داستان ساخته شدن فیلم به آیینی برای درک مرگ و پایان زندگی تبدیل میشود. بازی آرام و بدون هیجان، میمیک چهرهی غمگین و معمولا کاراکترهای متمولی که از طبقات بوروژوای جامعه هستند از ویژگی شخصیتهایی است که او علاقه به بازی آن را دارد و معمولا هم در آثارش همچین شخصیتی وجود دارد.
فیلم دیگری که فرمانآرا در کارهای خودش بازی کرده فیلم «حکایت دریا» است. او در این فیلم در نقش طاهر ظاهر میشود. طاهر پیرمردی است که در ویلای لب دریایش روزهای پایانی عمرش را سپری می کند. ویلای او میزبان مهمانهایی است که در واقعیت و خیال به سراغ طاهر میآیند. بسیاری از منتقدان سینمایی این فیلم را مورد نقد منفی قرار دادند و اعتقاد داشتند بهدلیل متن ضعیف، بازی بهمنخان هم در این اثر در حد و اندازههای کسوت او قرار نگرفت.
اما سومین فیلمی که بهمن فرمان آرا که در آن نقشآفرینی کرده، از نمونههایی است که در مقابل دوربین دیگران ظاهر شده است. فیلم مجبوریم ساختهی رضا درمیشیان که اخیرا در سینما به نمایش درآمد و همچنان روی پرده سینما است. داستان فیلم روایتگر گلبهار، یک دختر کارتنخواب (پردیس احمدیه) است که توسط دوستش برای باردار شدن و زایمان به مردان فروخته میشود و ناخواسته در آخرین بارداری تحتعمل جراحی توبکتومی (بستن لوله) قرار میگیرد.
وکیلی به نام سارا (نگار جواهریان) به وی کمک میکند تا از دکترش (فاطمه معتمد آریا) شکایت کند. نقشآفرینی بهمن خان در کاراکتر یک وکیل بازنشسته در قامت او به لباس اندازهای میماند و فرمان آرا در این فیلم بازی خوبی را برخلاف فیلم حکایت دریا ارائه میدهد. پیرمرد دانایی که پشتوپناه سارا برای ادامه دادن راهی است که با سختی شروع کرده و به نظر نمیرسد پایان خوشی داشته باشد.
خیلیها از بین تهیهکنندگی، کارگردانی و بازیگری اعتقاد داشتند که فرمانآرا بهدلیل عشقی که به هنر دارد و فهم مناسبی از آن، بهتر بود همان راه تهیهکنندگی را ادامه میداد. فراموش نکنیم مشکلی که سینمای امروز ما دارد، بحث تهیهکننده است چراکه افراد خردمند و توانا در این عرصه حضور ندارند و صرفا افراد سرمایهگذار این بخش را اداره میکنند. بهطورکلی بهمن فرمانآرا یکی از درخشانترین تهیهکنندگان این مرز و بوم است.
منبع نوشتاری:
رضا درستکار، سعید عقیقی۱۳۸۱، بهمن فرما آرا زندگی و آثار، نشرقطره، تهران