نویسنده: امیرحسین اشرفی
در این مطلب میخواهیم به بررسی فیلمهای مستقلی که بخشی از یک فرنچایز مشهور و پرهزینه نیستند اما درآمد بالایی را کسب کردند، بپردازیم.
این روزها بهنظر میرسد که بسیاری از آثار مهم هالیوود بر اساس ویژگیهای کلیشهای قبلی ساخته شدهاند یا به عنوان دنبالهها، پیشدرآمدها یا بازسازیهای فیلمهای محبوبی منتشر میشوند که جایی برای ایدههای تازه ندارند.
خوشبختانه فیلمهایی که هنوز هم بر اساس کانسپتهای ناب و اورجینال ساخته میشوند بر صنعت فیلم تاثیرگذارند و همچنان تحسین منتقدان و حمایت مخاطبان را در گیشه بهدست میآورند. وقتی به تاریخ سینما نگاه میکنیم با آن دسته از آثاری روبرو میشویم که بدون تبدیل شدن به یک فرنچایز پرهزینه و پرسروصدا اثر خود را بر این هنر گذاشتند و به تجربههایی ویژه و برجسته در سینما تبدیل شدند. در ادامه تعریفی جامع از فرنچایز ارائه دادهایم که شما را بیشتر با این مقوله آشنا میکند.
یک فیلم زمانی که حداقل یک دنباله داشته باشد و یا یک توسعهی فعال حول محور داستان یا شخصیتهای آن در زمینههای سریال تلویزیونی، بازی ویدیویی، رمان، آثار هنری و سرگرمی و … شکل بگیرد یک فرنچایز محسوب میشود. علاوه بر اینها اگر اثری بر اساس فیلمهای سینمایی یا محصولاتی مانند «باربی» (Barbie) ساخته شده باشند به عنوان فرنچایز شناخته میشوند. همچنین بهتر است بدانید که تبلیغات تلویزیونی و اقتباسهای غیرسینمایی و ادبی فرنچایز به حساب نمیآیند.
با توجه به شروطی که در بالا گقته شد و اطلاعات مختصری که راجع به فرنچایزها به دست آوردیم بیایید تا پرفروشترین فیلمهای بدون فرنچایز تاریخ باکسآفیس را بررسی و رتبهبندی کنیم.
۱۵. زندگی پی (Life of Pi)
-
کارگردان: انگ لی
-
بازیگران: سورج شارما، عرفان خان، گاتم بلور، تابو
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۲
-
Rotten Tomatoes: 86
-
IMDB: 7.9
رمان «زندگی پی» نوشتهی یان مارتل که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد یک ادیسهی سورئال در دریاهای آزاد است که روایتگر داستان گیر افتادن بازماندهی جوان یک کشتی غرق شده در قایق نجات با ببری درنده و خطرناک است. در سال ۲۰۱۲ انگ لی، کارگردان فیلم ماندگار «ببر خیزان، اژدهای پنهان» (Crouching Tiger, Hidden Dragon) داستان جذاب بقا و مصیبتهای مارتل را که البته پایان پیچیدهای داشت در فیلمی به همین نام ساخت که برندهی جایزهی اسکار بهترین کارگردانی و بهترین جلوههای ویژه شد.
لی در این فیلم با همکاری نزدیکی که با شرکت جلوههای بصری Rhythm & Hues Studios داشت، بخشهایی از «زندگی پی» را که در طبیعت و دریا میگذشت مانند یک نقاشی شاداب و باشکوه تصویر کرده است. این فیلم مورد تحسین گستردهای قرار گرفت و فیلمبرداری فیلم به عنوان برجستهترین کارهای سالهای اخیر شناخته میشود. «زندگی پی» شبیه یک افسانهی پست مدرن خوشرنگ و لعاب است، مملو از تمثیلها و مناظر خارقالعاده که در پسزمینهی سفر پی و ببر همراهش بیننده را مسحور خود میکند. لی همچنین در طول دقایق فیلم معنویت را با طبیعت پیوند میدهد، مضمونی اثرگذار که به ویژه در میان مخاطبان خارج از ایالات متحده بازخورد خوبی داشت.
«زندگی پی» در نهایت با فروش باکسآفیس ۴۸۴ میلیون دلاری در بازارهای خارجی بهخصوص هند و چین عملکرد فوقالعادهای داشت و موفق شد مجموع فروش خود را به بیش از ۶۰۹ میلیون دلار برساند که یک رکورد برای لی محسوب میشود و بالاترین رقم فروش در میان تمام فیلمهای کارنامهی حرفهای اوست.
۱۴. موش سرآشپز (Ratatouille)
-
کارگردان: برد برد
-
تاریخ انتشار: ۲۰۰۷
-
صداپیشگان: ویل آرنت، پتن اسوالت، لو رومانو، جنین گرافلو
-
Rotten Tomatoes: 96
-
IMDB: 8.1
یک دیدگاه بدبینانه ممکن است اینطور القا کند که استودیوی انیمیشنسازی «پیکسار» (Pixar) در حال ساخت فرنچایزهای جدید برای دیزنی به خاطر پول است اما کیفیت فیلمهای قبلی آنها بیانگر اصالت و جسارت این استودیوست. یکی از انیمیشنهایی که بر خلاف «داستان اسباببازی» (Toy Story) و «ماشینها» (Cars) پتانسیل بیپایان فرنچایزسازیاش مغفول مانده «موش سرآشپز» یا «راتاتویی» است. برد برد فیلمساز قوی و پرکار کمپانی پیکسار، کارگردانی این انیمیشن ماندگار را که داستان آن در رستورانی در قلب پاریس رخ میدهد را بر عهده داشت.
در این رستوران موشی بهنام رمی زندگی میکند که آرزو دارد به سرآشپزی معروف در رستوران گوستو تبدیل شود اما به دلیل مخالفت خانوادهاش و مشکلاتی که آدمها برایش ایجاد میکنند ناگزیر است که کارهای دیگری انجام دهد. سرانجام اما سرآشپزی آماتور به او اعتماد کرده و با سپردن روند پخت غذاها به او مشخص میشود که رمی یک اعجوبهی آشپزی است که علاقهای قلبی به این هنر دارد.
«موش سرآشپز» با مضامین زیربنایی خود دربارهی زیباییشناسی و تصویر گرم و رمانتیکی که از پاریس به نمایش گذاشت همهی نگاهها را به خود خیره کرد و برندهی جایزهی اسکار بهترین انیمیشن بلند در سال ۲۰۰۷ شد. صداپیشگی نقش اصلی این انیمیشن یعنی رمی بر عهدهی پتن اسوالت است که که نوع اجرای منحصربهفردش حس شوخطبعی خوشایندی را به کل فیلم داده است و حضور قدرتمندش یکی از برجستگیهای «موش سرآشپز» محسوب میشود.
«راتاتویی» که همنام یکی از غذاهای سنتی فرانسه است با فروش خیره کنندهی ۶۲۳ میلیون دلار در سراسر جهان به ششمین فیلم پردرآمد سال ۲۰۰۷ تبدیل شد. این فروش بالا همچنین «موش سرآشپز» را به هفتمین اثر پردرآمد میان تمام آثار ساخته شده توسط پیکسار تبدیل کرد و همچنین دومین انیمیشن پردرآمد این استودیو بود که به فرنچایز تبدیل نشد و دورانی جسورانه و پر از شهامت را برای استودیو آغاز کرد.
۱۳. هنکاک (Hancock)
-
کارگردان: پیتر برگ
-
بازیگران: ویل اسمیت، شارلیز ثرون، جیسون بیتمن، مایکل مان
-
تاریخ انتشار: ۲۰۰۸
-
Rotten Tomatoes: 41
-
IMDB: 6.4
تابستان سال ۲۰۰۸ یکی از رویاییترین فصلهای اکران برای سینمادوستان بود. در این زمان شاهد اکران «مرد آهنی» (Iron Man)، شاهکار «شوالیهی تاریکی» و نوع کاملا متفاوتی از فیلمهای ابرقهرمانی بودیم که با «هنکاک» به سینماها آمده بود.
این فیلم به کارگردانی پیتر برگ و نقشآفرینی خوب ویل اسمیت نمایشگر داستان ابرقهرمانی لاابالی و الکی بهنام «هنکاک» است که آمده بود تا خودش را به عنوان بزرگترین قهرمان لس آنجلس معرفی کند. قهرمانی که اگرچه جان بسیاری را نجات میدهد اما در کنارش خرابیهای زیادی هم به بار میآورد. پس از یک عملیات نجات اما شروع به بازسازی چهرهی عمومی خود میکند و در حالی که با فرازونشیبها و تفاوتهای داشتن قدرتی برتر روبرو میشود گذشتهی مرموزش را بیشتر میشناسد.
این فیلم ابرقهرمانانهی پست مدرن بیش از ۶۲۹ میلیون دلار در باکسآفیس جهانی فروش کرد و از «مرد آهنی» که به عنوان اولین فیلم، دنیای سینمایی مارول را راهاندازی کرده بود، در این زمینه پیشی گرفت. «هنکاک» بزرگترین موفقیت تجاری ویل اسمیت را در خارج از فرنچایزهایی مانند «روز استقلال» (Independence Day) یا «مردان سیاهپوش» (Men In Black) رقم زد.
«هنکاک» همچنین با تمرکز روی آسیبهای جانبی داشتن قدرتهای فوقالعاده، آنهم سالها قبل از فیلم «مرد فولادی» (Man of Steel) که به این مباحث میپرداخت، یک ساختارشکنی غیرعادی را در این ژانر ارائه کرد که بسیار خوشایند بود. در نهایت اگرچه این فیلم مانند دیگر بلاک باسترهای ویل اسمیت برای مخاطبان خاطرهانگیز نیست اما در نوع خود فیلم بسیار موفقی به حساب میآید.
۱۲. مریخی (The Martian)
-
کارگردان: ریدلی اسکات
-
بازیگران: مت دیمون، جسیکا چستین، چیویتل اجیوفور، سباستین استن
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۵
-
Rotten Tomatoes: 91
-
IMDB: 8.1
در مقایسهای بین فیلمهای علمی–تخیلی تاثیرگذار و ماندگاری مانند «بیگانه» (Alien) و «بلید رانر» (Blade Runner)، ریدلی اسکات همواره ثابت کرده است که مهارت بیشتری در به تصویر کشیدن جنبههای تاریک این ژانر دارد. با این حال فیلمی که او در سال ۲۰۱۵ با نام «مریخی» ساخت رویکرد بهتر و حال خوبکنتری نسبت به واقعیتهای زنده ماندن در یک سیارهی خشن داشت. این تلاش ریدلی اسکات برای ساخت یک علمی–تخیلی تجاریتر که زحمت کمتری هم نسبت به دیگر پروژههایش برای او داشت نتیجه داد و «مریخی» با فروش ۶۳۰ میلیون دلاری به پردرآمدترین فیلم او در میان آثارش تا به امروز تبدیل شد.
این فیلم با اقتباس از کتابی به همین نام نوشتهی پل ویر که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد ساخته شده و با فیلمنامهای فوقالعاده و یک تیم بازیگری پرستاره به رهبری مت دیمون تبدیل به یکی از آثار ماندگار ژانر شد که تماشای آن هیجایی دلپذیر به مخاطب میدهد.
«مریخی» داستان جذاب فضانوردی بهنام مارک واتنی (مت دیمون) است که به طور تصادفی در مریخ رها شده و حالا باید با استفاده از دانش علمی خود و منابع محدودی که در دسترس دارد برای زنده ماندن تلاش کند. این گونه میشود که مارک از قضا یک گیاهشناس هم هست و از اطلاعات گیاهشناسی خود نهایت استفاده را برده و با استفاده از خاک مریخ، شروع به کشاورزی کرده و برای خود سیبزمینی تهیه میکند. سازمان ناسا نیز با استفاده از تصاویر ماهوارهای و تغییراتی که در زمین آن منطقه رخ داده میفهمد که او زنده است و به تکاپو میافتد تا راهی ایمن برای بازگشت سلامت او به خانه پیدا کند.
اجرای دلچسب مت دیمون در نقش اصلی و نوع نگاهی که شخصیت او به چالشهای پیش آمده دارد «مریخی» را به یک تجربهی لذتبخش تبدیل و یادآوری میکند که مهم نیست شرایط چقدر وخیم باشد، مهم نوع نگاه ما به شرایط است که تعیینکنندهی دستاوردهای آیندهی ماست. این فیلم جنبهی کاملا جدیدی از مهارتهای فیلمسازی اسکات را به نمایش می گذارد و به دیگر آثار هوشمندانهی علمی–تخیلی میآموزد که نیاز نیست به خودشان زیاد سخت بگیرند و همهچیز را پیچیده کنند، زیرا اگر با نگاهی نو و خلاقانه به سراغ بیان مسائل بروند قطعا موفق خواهند شد.
- بیشتر بخوانید
- پایان جذاب برای نگهبانان کهکشان | مروری بر کارنامه فیلمسازی جیمز گان
- شکارچی هیولا | نقد سریال «ویچر» (The Witcher)
- پیوند سیاست و هیجان | نگاهی به سری فیلمهای ماموریت غیرممکن
- نقد فیلم «بو ترسیده است» Beau Is Afraid | ارثیه شوم
۱۱. حس ششم (The sixth Sense)
-
کارگردان: ام. نایت شالامان
-
بازیگران: بروس ویلیس، هالی جوئل آزمنت، تونی کولت، دانی والبرگ
-
تاریخ انتشار: ۱۹۹۹
-
Rotten Tomatoes: 86
-
IMDB: 8.2
اگرچه ام. نایت شالامان امروزه به عنوان یکی از شناختهشدهترین فیلمسازان تاریخ سینما شناخته میشود اما بخش زیادی از دههی ۹۰ میلادی را در گمنامی و سکوت زندگی کرد. این رویه اما با اکران فیلم قدرتمندش «حس ششم» تغییر کرد و نام او و توانایی منحصربهفردش در داستانگویی وارد جریان اصلی هالیوود شدند. بروس ویلیس در این فیلم نقش یک روانشناس کودکان بهنام مالکوم را بازی میکند که سعی در بهبود وضعیت آخرین بیمارش با بازی هالی جوئل آزمنت دارد. این بیمار که با نام کول او را میشناسیم، ادعا میکند که میتواند افراد مرده را ببیند و از این موضوع هراسان است.
«حس ششم» فروش چشمگیر ۲۹۳ میلیون دلاری را در آمریکای شمالی تجربه کرد و در خارج از کشور نیز به شدت مورد توجه قرار گرفت، تا جایی که موفق شد مجموع باکسآفیس داخلی و بینالمللی خودش را به بیش از ۶۷۲ میلیون دلار برساند که برای فیلمی با بودجهی ۴۰ میلیون دلاری یک موفقیت تمام عیار محسوب میشد. کلیپ مشهوری از اوسمنت که زیر لب زمزمه میکند مردهها را میبیند به نمادینترین قطعه از «حس ششم» تبدیل شد که قبل از دوران میمهای اینترنتی در میان مردم وایرال شد.
پس از این موفقیتهای غیرمنتظره، «حس ششم» به الگویی موفق برای فیلمهای آیندهی شالامان بدل شد؛ از نحوهی فیلمبرداری صحنههای ترسناک تا سنت پایانهای پیچیدهی فیلمهایش. این اثر که جنبهی دیگری از تواناییهای بازیگری بروس ویلیس را به نمایش گذاشت پس از «جنگ ستارگان: تهدید شبح» (Star Wars: The Phantom Menace) رتبهی دوم پردرآمدترین فیلمهای سال ۱۹۹۹ کسب کرد و همچنین به پردرآمدترین فیلم بدون فرنچایز همان سال تبدیل شد.
۱۰. فارست گامپ (Forrest Gump)
-
کارگردان: رابرت زمکیس
-
بازیگران: تام هنکس، رابین رایت، گری سینایس، سالی فیلد
-
تاریخ انتشار: ۱۹۹۴
-
Rotten Tomatoes: 71
-
IMDB: 8.8
تام هنکس بازی سطح بالا و درجه یک خود در «فیلادلفیا» (Philadelphia) را که جایزهی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را برایش به ارمغان آورد، سال بعد در «فارست گامپ» نیز تکرار کرد و برای بار دوم برندهی این جایزهی معتبر دنیای سینما شد. این فیلم محصول سال ۱۹۹۴ اولین همکاری تام هنکس با رابرت زمکیس بود که فیلمنامهاش از رمانی به همین نام اثر وینستون گروم که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد اقتباس شده است. هنکس در این فیلم نقش یک مرد سادهدل یا ضریب هوشی پایین را بازی میکند که در زمان اتفاقات تاریخی کلیدی اواسط قرن بیستم آمریکا روزگار میگذراند.
زندگی در این برهه باعث میشود که او در طول دهههای پرتلاطم ۶۰ و ۷۰ با شخصیتهای برجستهای مثل جان اف کنی و جان لنون روبرو شود. «فارست گامپ» در آن زمان و در روند ساختش از فناوری جلوههای ویژهی پیشرفتهای استفاده کرد تا بتواند صحنههای رویارویی هنکس با افراد معروف که در فیلمهای آرشیوی موجود از آنها اتفاق میافتاد و تعامل با آنها را فیلمبرداری کند. این تکنیک که به شدت برای مردم تازگی داشت، در کنار بازی ساده و معصومانهی هنکس در نقش گامپ و داستان عاشقانهی غمانگیز فیلم، از نقاط برجسته و بهیادماندنی آن است.
علاوه بر تام هنکس که برندهی اسکار بهترین نقش اول مرد برای بازی در این فیلم شد، رابرت زمیکس نیز اسکار بهترین کارگردانی را با خود به خانه برد و خود «فارست گامپ» هم برندهی اسکار بهترین فیلم شد. همچنین این اثر تحسین شده با کسب بیش از ۶۷۸ میلیون دلار در باکسآفیس جهانی رتبهی دوم پردرآمدترین فیلمهای سال ۱۹۹۴ را پس از «شیر شاه» (The Lion King) به دست آورد که برای فیلمی در این ژانر فوقالعاده بود.
۹. جاذبه (Gravity)
-
کارگردان: آلفونسو کوارون
-
بازیگران: جورج کلونی، ساندرا بولاک، اد هریس، اورتو اینیاتیوسن
-
تاریخ انتشار: ۲۰۱۳
-
Rotten Tomatoes: 96
-
IMDB: 7.7
ظاهرا بهترین راه موفقیت در باکسآفیس برای آن دسته از آثاری که میدانند تبدیل به فرنچایز نخواهند شد، ساخته شدن در زیرژانر بقا در فضاست. این حقیقت مطمئنا برای فیلم «جاذبه» که به کارگردانی آلفونسو کوارون و بازی ساندرا بولاک در سال ۲۰۱۳ اکران شد صادق است و تقریبا کل فیلم به طرز خطرناک و هیجانانگیزی در فضا میگذرد.
بولاک در این فیلم نقش فضانوردی بهنام رایان استون را بازی میکند که در اولین سفر خود به خارج از کرهی زمین و تجربهی نخستین راهپیمایی فضاییاش، پیغامی اضطراری مبنی بر انهدام یکی از ماهوارههای روسیه و پراکنده شدن تکههای آن در فضا و احتمال برخورد آن با سایر ماهوارههای موجود در جو زمین را دریافت میکند. او و همراهانش دستور میگیرند در اسرع وقت از ماهواره دور شوند و محل را ترک کنند اما به دلیل سرعت بسیار زیاد ترکشهای ناشی از انفجار زمان زیادی برای برای ترک صحنه باقی نمیماند و در نهایت برخورد سختی رخ میدهد. این حادثه منجر به انهدام فضاپیمای آمریکایی و کشته شدن همراهان استون میشود. از تیم پنج نفرهی آنها فقط رایان استون و مت کوالسکی (جرج کلونی» زنده میمانند و علیرغم اینکه ذخیرهی اکسیژن لباس فضایی استون رو به اتمام است تمام تلاششان را میکنند تا به هر نحو ممکن زنده بمانند.
«جاذبه» به خاطر ضرباهنگ سریع و تواناییهای فنی هوشمندانهاش بهخصوص جلوههای ویژه تحسین همگان را برانگیخت و توانست هفت جایزهی اسکار را با خود به خانه ببرد که مهمترینشان کسب جایزهی بهترین کارگردانی برای آلفونسو کوارون بود. تماشاگران نیز مانند منتقدان تحتتاثیر این فیلم قرار گرفتند و «جاذبه» بیش از ۷۲۳ میلیون دلار در باکسآفیس جهانی طی اکران اولیهاش فروش کرد.
این فیلم تماشایی کوارون با یک اکشن سطح بالا و نفسگیر اجازهی پلک زدن به مخاطب نمیدهد و در حالی که همه محو بازی فوقالعادهی ساندرا بولاک هستند هیجان را به اوج میرساند و ضربهی نهاییاش را وارد میکند. به عنوان سندی برای اثبات کیفیت بالای این فیلم، فقط کافیست بدانید که «جاذبه» در گیشه از آثار پرسروصدای «مارول» و «دی سی» بهتر عمل کرد و درآمدی بالاتر از «مرد فولادی» (Man of Steel) و «ثور: دنیای تاریک» (Thor: The Dark World) داشت!
این مطلب ادامه دارد…