نویسنده : علی زنداکبری
برترین بازیگران مرد آکادمی علوم و هنرهای تصویری از اولین سال برگزاری مراسم اسکار به برترینهای این رشته تعلق میگیرد.
اولین برنده اسکار بازیگری نقش اول مرد « امیل یانینگز» بود که به سنت اعطای اسکار در آن دوران برای دو فیلم آن را دریافت کرد «آخرین فرمان» جوزف فون اشترنبرگ و «راهی که همه میروند» ویکتور فلمینگ.
اسپنسر تریسی و لارنس اولیویه هر کدام با نه نامزدی اسکار رکورد دار نامزدی اسکار و دانیل دی لوئیس با دریافت سه اسکار رکوردار دریافت اسکار در بخش بهترین بازیگر نقش اول مرد بوده اند، امسال نیز ستارگان بازیگری هالیوود رقابت نزدیکی برای کسب اسکار دارند که به اجمال نگاهی به فعالیتهای هنری آنها تا کنون میاندازیم.
- بیشتر بخوانید: شانسهای نامزدی «نقش اول زن» در اسکار ۲۰۲۲ چه کسانی هستند؟
ویل اسمیت Will Smith | پادشاه ریچارد King Richard
یکی از بازیگران سیاهپوست و خاص سینمای هالیوود که علاوه بر بازیگری خواننده نیز بوده است و برندهی چهار جایزه گرمی، یک گلدن گلوب و نامزد سه جایزه اسکار نیز می باشد.
او شاگرد زرنگی بود و در نوجوانی به موسیقی گرایش پیدا کرد و لقب خود را پرنس انتخاب نمود. با «جفری تونس» آشنا و گروه موسیقی خود را به راه انداخت و در مدت کوتاهی به شهرت و ثروت رسید، اما ولخرجیهایش باعث ورشکستگیش در سن بیست سالگی شد. آشنا با «بنی مدینا» سبب بازی در سریالی به نام « شاهزاده تازه بل ایر» در شبکه ان بی سی گردید، سریالی که او را هم بیشتر معروف کرد و هم بیشتر به سمت سینما کشاند. سریال شش سال با موفقیت در طی سالهای دههی نود پخش شد. در حین ساخت این سریال، در«شش درجه جدایی» فرد شیپسی و « پسران بد» مایکل بی، خوش درخشید و پس از پایان سریال در فیلم مهم «روز استقلال» اثر رولاند امریش جای خود را در سطح اول هالیوود بیشتر باز کرد.
فیلم «مردان سیاهپوش » موفقیت بزرگی در گیشه کسب کرد و انقلابی نوین در عصر جلوه های ویژه هالیوود برپا نمود. «دشمن دولت» تونی اسکات و بازی مقابل جین هگمن کهنه کار برای اسمیت اعتبار ساز بود.
ویل اسمیت در«افسانه بگرونس» رابرت ردفورد پختگی خاصی از خود نشان داد تا مایکل مان او را برای فیلم ویژهاش«علی» انتخاب کند، ویل اسمیت اولین نامزد اسکار را برای این فیلم کسب کرد. او در فیلم انگیزشی-اجتماعی «در جستجوی خوشبختی» و بازی پر قدرتش نامزدی اسکار را برای بار دوم برایش به ارمغان آورد. در طی سال های بعد علیرغم کار با کارگردانانی همچون گای ریچی در «علاء الدین» و یا آنگ لی در «مرد جوزا» به جایگاه هنری مورد انتظارش دست نیافت، اما نقشآفرینی خوب او در «پادشاه ریچارد» رینالدو مارکوس گرین طرفدارانش را به کسب اسکار۲۰۲۲ برایش بسیار امیدوار کرده است.
ماهرشالا علی Mahershala Ali | آواز قو Swan Song
ماهر شالا علی نخستین بازیگر مسلمان سیاهپوست برنده اسکار است. طی سالهای ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۷ در چندین سریال تلویزیونی مانند: عبور از جردن، جن زده، پلیس نیویورک آبی، سی آی اس:بررسی صحنه جرم، گرداننده، ماتریس تهدید، ۴۴۰۰ به ایفای نقش پرداخت. اولین کار جدی سینمایی او هرچند با نقش کوتاهی همراه بود اما برای او که تازه، اما دیر به سینما وارد شده بود فرصت خوبی برای آشنایی با پروژههای بزرگ هالیوودی بود. در فیلم«مورد عجیب بنیامین باتن» دیوید فینچر و بعد از آن در دو سریال «به من دروغ بگو» و «نظم و قانون : واحد ویژه قربانیان» ایفای نقش نمود. گرچه «مرد خطاکار» فیلم تلوزیونی بود، اما باعث شناخته تر شدنش شد.
پس از بازی در چند سریال و فیلم تلویزیونی، بازی در نقش «رمی دانتون» در سریال «خانه پوشالی» توانمندیهایش را نشان داد تا در دو فیلم پرفروش «بازیهای گرسنگی: مرغ مقلد ۱و۲ – فرانسیس لارنس» حضور جدی خود را در عرصهی سینما اعلام کند. به همین خاطر برای بازی در «ایالت آزاد جونز » همبازی متیو مکوناهی شد. در عین غافلگیری بازی در فیلم سینمایی «مهتاب» بری به کارگردانی جن کینز اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را برای ماهرشالا علی به ارمغان آورد.
هرچند بازیش در «رکسان رکسان» دیده نشد اما تجربه موفق و خوبی با پیتر فرلی در فیلم گرم و زیبای «کتاب سبز» داشت که دومین اسکار بازیگر نقش دوم را برایش به ارمغان آورد. با رابرت رودریگوئز سینمای ماجراجوئی را با «آلیتا: فرشته نبرد» تجربه نمود که فیلم موفقی به حساب می آید. در فصل سوم سریال موفق «کارآگاهان حقیقی» بازی به یاد ماندنی از خود برجای گذاشت. ماهرشالا علی، علیرغم کارنامهی کاری کوتاهش دو اسکار به دست آورده است که دستاوردی عالی برای اوست.
در اسکار امسال او با فیلم «آواز قو» بنجامین کلیری حضور خواهد داشت. هرچند بعضی منتقدان احتمال زیادی برای کسب جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد برایش قائل نیستند، اما اسکار میتواند برای او بازهم غافلگیری به همراه داشته باشد.
بندیکت کمبربچ Benedict Cumberbatch | قدرت سگ The Power of the Dog
بندیکت کمبربچ با تئاتر فعالیت هنری خود را آغاز نمود و از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۰ تمرکز اصلیش را بر تئاتر قرار داد و در این بین نیز در سریالها و فیلمهای تلویزیونی بازی کرد. وی انواع جوایز تئاتری انگلستان از جمله سه تاج تئاتر لندن- جایزه الیویه- جایزه ایونینگ استاندارد، جایزه حلقه منتقدان و.. را نصیب خود کرد و پس از ورود جدی به دنیای سینما همواره ارتباطش با اجراهای تئاتری را حفظ نمود. او کارش را در تلویزیون با سریالهایی همچون «ضربان قلب»، «اوج مخمل»، «جاسوسان کمبریج»، «چهل و خرده ای» و سینما را با فیلم کوتاه «تپه ها مانند فیلهای سفید» الکس بوکارین در سال ۲۰۰۲ آغاز نمود.
«کشتن یک پادشاه» اثر مایک بارکر در سال ۲۰۰۳ اولین فیلم بلندش بود. پس از آن نقشهای جدیتری را در سریالهای تلوزیونی همچون : شاهد خاموش و ام آی فایو ایفا نمود. اولین نقش اصلیش را در فیلم تلویزیونی «هاوکینگ» در نقش دانشمند معروف استیون هاوکینگ اجرا نمود و سپس در اپیزودهایی از چند سریال مانند «ناتان جو»، «برای پایان دادن به زمین» و «خبر فوری» را بازی کرد. «شروع کننده برای ده» تام وان و «لطف حیرت آور» در سال ۲۰۰۶ ورود جدی او را به دنیای سینما همراه داشت.
با موفقیت بین المللی فیلم «تاوان» اثر جو رایت او نیز بیشتر به علاقهمندان سینما در جهان معرفی شد و با همراهی اریک بانا، ناتالی پورتمن و اسکارلت جوهانسون در فیلم «دختر دیگر بولین» اعتبار بیشتری کسب کرد.
اما شاید نقطهی عطف کارنامهی هنری کمبربچ رابتوان نقشآفرینی منحصر بهفردش در نقش کارآگاه معروف شرلوک هولمز در مجموعه سریال «شرلوک» دانست که علاوه بر نشان دادن تواناییهای بازیگری او شهرتی جهانی نیز برایش به ارمغان آورد. فیلم مستقل «ستاره سوم» هتی دالتون علیرغم دیده نشدنش در سطح عامه، واکنش مثبت منتقدان را درپی داشت. حضور در دو فیلم مهم دنیای سینما «بندزن/ خیاط /سرباز/ جاسوس» اثر توماس آلفردسن و «اسب جنگی» ساختهی استیون اسپیلبرگ در سال ۲۰۱۱ راه را برای حضورش در سطح اول هالیوود هموار کرد.
فاصله گرفتن از فیلمهای هنری و خطر از دست رفتن وجهاش در بین علاقهمندان جدی سینما، سبب بازی در دو فیلم مطرح همچون «دوازده سال بردگی» استیو مکوئین و «دسته پنجم» بیل کاندن در نقش جولیان آسانژ گردید. درام «آگوست اوسیج کانتی» نیز تاکیدی بود که علیرغم حضور در دنیای فیلمهای بزرگ و پر خرج، قدرت او در فیلمهای مستقل و هنری همچنان پابرجاست. «بازی تقلید» اثر مورتن تیلدام برایش نامزدی جایزه اسکار را به ارمغان آورد.
حضور کمبربچ در فیلم «دکتر استرنج» اسکات دریکسون آغاز دوران جدیدی برای او شد تا با بازی در یکی از شخصیتهای ابر قهرمانانهی دنیای مارول، حضور در فیلمهای دیگری از این دست را نیز تجربه کند، از جملهی این آثار میتوان به «ثور رگناروک»، «انتقام جویان: جنگ ابدیت»، «انتقام جویان:پایان بازی»، «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» و «دکتر استرنج در جنون چند جهانی» اشاره کرد. در این میان صدایش را به شخصیت گرینچ در این انیمیشن موفق «موگلی :افسانه جنگل– اندرو سرکیس» داد تا صداپیشگی و تجربهی حضور در دنیای انیمیشن را نیز به کارنامهی هنری خود بیافزاید.
فیلم «قدرت سگ» جدیدترین اثر جین کمپیون اما، چالش موفقی بود تا کمبربچ در نقش یک کابوی ناسازگار درگیر با شرایط روحی روانی خود بار دیگر نگاهها را معطوف خود کند تا شاید یکی از بختهای کسب اسکار امسال باشد.
آندرو گارفیلد Andrew Garfield | تیک تیک ..بوم! tick, tick… BOOM!
آندرو گارفیلد نیز فعالیت هنری خود را با حضور بر روی صحنهی تئاتر آغاز کرد. او تا به امروز برنده یک گوی زرین، یک جایزه تونی، یک جایزه آکادمی تلویزیون بریتانیا، نامزد دریافت جایزه لارنس اولیویه و یک نامزدی اسکار بوده است.
گارفیلد فعالیتهای سینمائی- تلویزیونی خود را با فیلم کوتاه «طلسم» بیوان والش آغاز نمود و سپس در سریال «نیشکر» ظاهر شد. اما این سریال «دکتر هو» بود که او را به همگان معرفی نمود و پس از حضوردر چند فیلم و سریال تلویزیونی، در اولین فیلم بلندش درام «پسر اول» در نقش یک قاتل جایزهی بهترین بازیگر آکادمی تلویزیون بریتانیا را از آن خود کرد. در دومین نقشآفرینیش با مریل استریپ، تام کروز و رابرت ردفورد، هم بازی شد و نقش یک دانشجوی معترض را در درام سیاسی «شیرها برای بره ها» اثر رابرت ردفورد ایفا کرد.
او با بازی در فیلم «تخیلات دکتر پارناسوس» ساختهی تری گیلیام توانست تجربیات خوبی از این کارگردان سرشناس کسب کند. اگرچه با بازی در فیلم «هرگز رهایم نکن» در کنار کایرا نایتلی و کری مولیگان درخشید، ولی با فیلم تحسینشدهی «شبکه اجتماعی» دیوید فینچر بود که علاوه بر شهرت، جوایز مختلفی نیز کسب کرد. گارفیلد برای تجربهاندوزی علاوه بر بازی در فیلم «۹۹خانه» اثر رامین بحرانی، تهیهکنندگی اثر را هم بر عهده گرفت، که بازی او در این فیلم در برابر مایکل شنون و لورا درن مورد تحسین قرار گرفت. در فیلم سینمایی «ستیغ هکسا» اثر مل گیبسون در نقش یک سرباز ایدهآلگرا خوش درخشید و نامزد اسکار شد. نقش خاص و درونگرایش در اثر طولانی و به یادماندنی مارتین اسکورسیزی «سکوت» نشان داد، می تواند با استعداد شگرفش از چالشهای مختلف به سلامت عبور کند.
در سال ۲۰۲۱ او دو فیلم خوب را در کارنامه اش ثبت کرد؛ در فیلم «چشمهای تامی فی» مایکل شوالتر، نقش همسر تامی فی هنرمند تلویزیونی را ایفا میکند و در دومین فیلم همه توان خود را به کار گرفت تا در نقشی سخت آنچه را که باید ارائه دهد. در فیلم «تیک تیک …بوم!» لین منوئل میراندا، درامی موزیکال براساس داستان واقعی زندگی «جاناتان لارسون» آهنگساز فقید است. گارفیلد در این فیلم هم می نوازد، هم آمادگی جسمانی برای ایفای چنین نقشی را به رخ میکشد، هم می خواند و هم بازی می کند! شاید یکی از دریافتکنندگان اسکار امسال «آندروگارفیلد» باشد.
خاویر باردم Javier Bardem | ریکاردو بودن Being the Ricardos
خاویر باردم بیشک یکی از بهترین بازیگران خارجی دهههای اخیر در هالیوود است. او از ابتدا به نقاشی تمایل داشت برای همین به دانشگاهی در مادرید رفت و برای درآمدزایی به بازی در فیلمهای کوتاه مشغول شد، بعد ازمدتی دریافت که استعداد زیادی در نقاشی ندارد پس به بازی در فیلمهای کوتاه ادامه داد و بعد از چند سریال تلویزیونی، در بیست سالگی در«سالهای لولو» بازی کرد که مادرش «پیلار باردم» نیز در آن نقش آفرینی میکرد. او در فیلم «پاشنه های بلند» پدرو آلمودوار نقشی فرعی را به عهده گرفت که در ایفای آن موفق بود. لوگاس لونا کارگردان سالهای لولو که بازی خوب خاویر را به یاد داشته بود، نقش اصلی فیلم «خامون خامون» را به او سپرد که پنه لوپه کروز جوان هم در این فیلم حضور داشت. این فیلم باعث شهرت باردم و کسب جوایز مختلف برایش گردید.
با بازی در فیلم «روزهای شمارهگذاری شده» اثر ایمانول اوریبه برای باردم جایزهی «گویا » (معادل اسکار در اسپانیا) را به ارمغان آورد، جایزهای که در سال ۱۹۹۵ نیز برای ایفای نقش در کمدی رمانتیک «دهان به دهان» امانوئل گومز پریرا ، مجددا موفق به کسب آن شد
در سال ۱۹۹۷ باردم برای اولین بار در فیلمی انگلیسی زبان حضور یافت؛ او در فیلم «رقص با شیطان » نقش یک دزد بانک را ایفا کرد. اما بازی در فیلم «پیش از آنکه شب برسد » در مقابل جانی دپ بود که او را به هالیوود شناساند و برای ایفای نقش شاعر کوبائی رینالدو آرناس نامزد اسکار و گوی زرین شد. بازی در فیلم «رقصنده طبقه بالا» جان مالکوویچ اعتباری بود که باعث بازیش در فیلم «وثیقه» مایکل مان و همکاریش با تام کروز گردید. بازی در فیلم تحسینشدهی «دریای درون» اثر آلخاندرو آمنابار جایزهی بهترین بازیگر مرد جشنواره ونیز را نصیبش کرد. «ارواح گویا» میلوش فورمن اعتباری بود تا بازی موفق و خوب او در برابر ناتالی پورتمن به یادها بماند.
بازی در فیلم سینمایی «جایی برای پیرمردها نیست» اثر برادران کوئن نقطهی عطفی در کارنامهی او شد و ضمن آنکه نقشآفرینیش تحسین همگان را در پی داشت، جوایز معتبر سینمایی از جمله اسکار، گوی زرین و بفتا را برای باردم به ارمغان آورد. بازی او در فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا» وودی آلن را منتقدان بسیاری پسندیدند و نامزدی گوی زرین را برایش به همراه داشت. فیلم «زیبا» آلخاندرو گونزالس ایناریتو جایزه بهترین بازیگر جشنواره کن را برایش به ارمغان آورد و در «به سوی شگفتی» به کارگردانی ترنس مالیک نشان داد که سینمای شاعرانه را خوب درک میکند.
با بازی خوب خود در نقشی منفی در فیلم «جیمز باند: افتادن آسمان» سم مندس نشان داد در فیلمهای پر فروش و تجاری نیز توانمند است. تجربهی کار با ریدلی اسکات در فیلم «مشاور» و حضور در«آخرین صورت» اثر شان پن، جز تجربهگرائی دستاوردی برایش نداشت. بازی در فیلم مادر اثر دارن آرنوفسکی تجربهی حضور در ژانری ترسناک را برای او در پی داشت. با بازی و به تصویر کشیدن اسکوباری شیرین! در فیلم «دوست داشتن پابلو» اسکوبار جدیدی را به سینما ارائه کرد. در فیلم «همه می دانند» اصغر فرهادی بازگشتی موفق به درامهای جدی داشت.
خاویر باردم امسال در آخرین اثر آرون سورکین در فیلم «ریکاردو بودن» در کنار نیکول کیدمن به ایفای نقش پرداخت و بازی خوب او چنان مورد اقبال منتقدان قرار گرفت که کسب دومین اسکار چندان برای او بسیار محتمل است.
لئوناردو دی کاپریو Leonardo DiCaprio | به بالا نگاه نکن Don’t Look Up
دیکاپریو سینما را با حضور در کنار رابرت دنیرو در فیلم «زندگی این پسر» مایکل کاتن جونز تجربه کرد و شروعی عالی داشت. همان سال در فیلم «چه کسی گیلبرت گریپ را آزار می دهد؟ » را کار کرد که نامزدی گوی زرین و اسکار را در سن ۱۹ سالگی برایش به ارمغان آورد. «خاطرات بسکتبال» اسکات کالورت نقش جدی برای دی کاپریوی جوان تلقی می شد. او در نقش نویسندهای به نام جیم کرول آنقدر متقاعد کننده ظاهر شد که منجر به واگذاری نقش آرتور رمبو، شاعر فرانسوی به وی در فیلم «کسوف کامل» گردید. در سال ۱۹۹۶ در «رومئو و ژولیت» باز لورمن نقش موفقی از رومئوی عصر جدید ارائه داد که در ادامهی این نقش، در فیلم تایتانیک جیمز کامرون، با بازی در نقش جوانی عاشقپیشه در کنار کیت وینسلت جوان، شهرت بسیاری در جهان پیدا کرد. بازی در نقش مقابل تام هنکس در فیلم «اگر میتونی منو بگیر» استیون اسپیلبرگ توانمندیهای او را بیش از پیش نمایان ساخت. دار و دستهی نیویورکیها ساختهی مارتین اسکورسیزی سر آغاز همکاری موفقیتآمیز او با این کارگردان سرشناس بود. پس از آن دیکاپریو در تعدادی از آثار اسکورسیزی همچون هوانورد، رفتگان و بعدترها در فیلم «جزیرهی شاتر» همکاری کرد و توانست در جلوی دوربین اسکورسیزی موفق ظاهر شود و خوش بدرخشد. که همکاری با اسکورسیزی سبب شد، که او را بیش از آنکه تنها با نقشهای یک جوان خام و عاشقپیشه به یاد آوریم، در نقشهایی متفاوت نیز به خاطر داشته باشیم.
دیکاپریو مجددا با کیت وینسلت همکاری موفقی را در فیلم «جادهی انقلابی» اثر سم مندس ایفا نمود. شاهکار علمی-تخیلی کریستوفر نولان «تلقین» بدون حضور قدرتمندش قابل تصور نبود. هرچند بازی او در نقش ادگار جی هوور در فیلم «جی ادگار» کلینت ایستوود» منتقدان را راضی نکرد، اما با حضور در نقشی متفاوت در وسترن «جنگوی از بند رسته» ساختهی کوئنتین تارانتینو جبران مافات کرد و در پی آن در دو اثر اقتباسی دیگر نیز درخشید؛ «گتسبی بزرگ» اثر باز لورمن و «گرگ وال استریت» مارتین اسکورسیزی.
پس از سالها درخشش و نامزدی در اسکار، سرانجام با بازی درخشانش در فیلم «بازگشته» آلخاندرو گونزالس ایناریتو اسکار بهترین بازیگری نقش اول را کسب کرد. در راه ایفای نقشهای درخشان و متفاوت، مجددا با تارانتینو همکاری موفقی در فیلم «روزی روزگاری در هالیوود» در کنار برد پیت داشت. او امسال با بازی در فیلم کمدی-درام «به بالا نگاه نکن» آدام مک کی که مضمونی علمی دارد به تنهایی بار فیلم را بر دوش می کشد. فیلمی که علیرغم مشکلات ساختاریش اما به سبب بازی حساب شده و خوب دیکاپریو میتواند برای او اسکار دوم را به ارمغان آورد.
دنزل واشنگتن Denzel Washington | تراژدی مکبث The Tragedy of Macbeth
بعد از سیدنی پواتیه تازه در گذشته، دنزل واشنگتن را قویترین بازیگر سیاهپوست تاریخ هالیوود میدانند. مسیر هنری و حرفهای خود را با تئاتر و ایفای نقش در چندین نمایشنامه از شکسپیر از جمله اتللو در دوران دانشجویی، خود آغاز کرد. حضور در تلویزیون را با «ویلما» باد گرین اسپن و کمدی- درام «کاغذ کربن» اثر مایکل شولتز آغاز کرد و در این اثر با جرج سگال همبازی شد. فیلم «قدرت» اثر سیدنی لومت باعث همکاری و آشنائی او با بازیگرانی همچون، جین هگمن، ریچارد گر، جولی کریستی، کیت کپشاو و … گردید.
ریچارد آتن بورو در«آزادی را فریاد کن» دنزل واشنگتن را برای ایفای نقش اولش انتخاب کرد، نقشی که نامزدی اسکار را برایش رقم زد. در دواثر اکشن- جنائی «کوین توانا » و «برای ملکه و کشور » پتانسیل لازم برای فیلمهای مهیج را از خود نشان داد اما بیشتر تمایل به نقشهایی درونگراتر داشت. از اینرو در«افتخار» ادوارد زویک خوش درخشید و اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به دست آورد.
واشنگتن با بازی در فیلم میرا نایر «می سی سی پی ماسالا» نشان داد هراسی از چالشهای جدید ندارد. اما این فیلم «مالکوم ایکس» اسپایک لی بود که در موقعیت واشنگتن را دگرگون کرد و او را یک شبه در عرش هالیوود قرار داد. بازی او در نقش رهبر مسلمان و سیاهپوست آمریکایی چنان بود که گویی او دوباره زنده شده است. در«هیاهوی بسیار برای هیچ» کنت برانا نیز به خوبی از نقش آفرینیهای شکسپیری که در دوران دانشجویی اجرا کرده بود بهره جست و بازی به یادماندنی ایفا کرد. «پرونده پلیکان» نشان داد طالب درامهایی غنیتر از تریلرهای سطحی است. او با ایفای نقش در فیلم «فیلادلفیا» جاناتان دمی نقش وکیل توانائی را بازی میکند که پروندهای خاص را به سرانجام میرساند.
بازی در فیلم هاریکن اثر نورمن جوئیسون برای او گوی زرین و خرس نقره ای جشنواره فیلم برلین را به ارمغان آورد و پس از آن «روز تمرین» به کارگردانی آنتوان فوکوآ او را برنده اسکار نقش اول کرد، نقشی دربارهی پلیسی فاسد که جز نابودی راه دیگری ندارد. یکی از ژانرهای مورد علاقه واشنگتن تریلر-اکشنهایی با مایههایی جنائی و یا درام است، این علاقه آثاری همچون «محاصره » ادوارد زویک، «کلکسیونر استخوان» فیلیپ نویس، «جانی کیو» نیک کاسوویتس، «مردی در آتش» تونی اسکات، «دژاوو» تونی اسکات، «شیطان در لباس آبی» کارل فرانکلین، «شجاعت زیر آتش » ادوارد زویک، «افتادن » گریگوری هابلیت، «تصرف پلهام۱۲۳» تونی اسکات، «بی وقفه» تونی اسکات ، «خانه امن» دانیل اسپینوزا، «دو اسلحه » بالتازار کورماکور، «اکولایزر۱ و ۲» آنتوان فوکوآ، «چیزهای کوچک» جان لی هنکاک را پدید آورد.
در این بین درام-بیوگرافی «گنگستر آمریکائی» ریدلی اسکات و وسترن «هفت دلاور شگفت انگیز» آنتوان فوکوآ استثنائاتی بودند که کارنامهی واشنگتن را بیش از پیش غنی نمودند. فیلم سینمایی «تراژدی مکبث» ساختهی اخیر اثر جوئل کوئن با سپردن نقش مکبث به واشنگتن و با پرداختی جدید از نمایشنامهی شکسپیر، میتواند دومین اسکار نقش اول مرد را برای دنزل واشنگتن فرقم بزند.