نویسنده: مازیار وکیلی
فیلم بندر بند داستان سه جوان موزیسین به نامهای امیر، رضا و مهلا است که قرار است برای اجرای کنسرت از خوزستان به تهران بیایند. اما سفر آنها با سیل خوزستان همزمان میشود و وقوع این سیل باعث میشود این سه نفر در راه عزیمت به تهران دچار مشکلات عدیدهای شوند.
منیژه حکمت، بیشتر از اینکه یک کارگردان پُرکار در سینمای ایران باشد، یک تهیه کننده فعال است. تهیهکنندهای که در کارنامهی کاری خود تهیه و تولید انواع فیلم به چشم میخورد. او هم آثار اجتماعی مانند شکاف و صداها را تهیه کرده است، هم فیلم کودکانهای مانند شهر موشهای ۲ و یا کمدیهای پُرفروشی مانند ورود آقایان ممنوع و پوپک و مش ماشاالله را. منیژه حکمت در تمام این سالها فقط چهار فیلم ساخته است. میان آثار او فاصلهی زمانی زیادی وجود دارد که به نظر میرسد به خاطر تهیه و تولید آثار سینمایی باشد، همین موضوع دلیل دیگری است برای کمکاری حکمت در حوزه کارگردانی. اما در همین چهار فیلم هم میشود ردپای دغدغههای منیژه حکمت را پیدا کرد.
منیژه حکمتِ کارگردان به سوژههای ملتهب اجتماعی علاقه دارد، سوژههایی که میشود رگههایی از مضامین سیاسی را هم در آنها جست و جو کرد. همین موضوع موجب شده آثار منیژه حکمت همیشه آثاری پُر سر و صدا و جنجالی باشد. چه زندان زنان که در آن منیژه حکمت دوربینش را برای اول بار به جای کمتر دیده شدهای مانند بند زنان زندانی برد و یا سه زن که رگههای پُررنگ فمنیستی داشت و چه جاده قدیم که به مسئله تعدی به زنان میپرداخت. همگی آثاری بودند با سوژههای ملتهب که در زمان اکران در حد وسع خود سر و صدای زیادی به پا کردند.
بندر بند از این زاویه تجربهی جدیدی در کارنامهی کاری حکمت به حساب میآید. چراکه اولاً، سوژهی فیلم اینبار نه زنان، که جوانان هستند و ثانیاً فیلم مانند آثار قبلی کارگردان مورد توجه قرار نگرفت. در اکران عمومی نیز در برابر فیلمهای پُر سر و صدایی مانند قهرمان و گشت ارشاد ۳ موفقیتی حاصل نکرد.
حدیث نفس جوانان دهه نود
بندر بند البته به لحاظ سبکی و مضمونی هم ربطی به فیلمهای قبلی حکمت ندارد. برخلاف فیلمهای قبلی حکمت که همگی راوی مصائب و سختیهای زندگی زنان در ایران بودند، بندر بند داستان جوانانی است که آرزوهای دور و درازی دارند و میکوشند با تمام مصیبتهایی که زندگیشان را فرا گرفته است برای رسیدن به آرزوهایشان میجنگند و تلاش میکنند. از این منظر فیلم به حدیث نفس جوانان دهه نود تبدیل شده است که مشکلاتی مانند فشارهای اقتصادی و فقدان آزادیهای مدنی آنان را دچار دردسرهای زیادی کرده است.
جوانان بندر بند همگی موزیسینهای بیپشتوانهای هستند که اکثر زمان سفرشان را به رویابافی و بیان آرزوهایشان میپردازند. رویای شهرت که در تلاقی با میل آنها به مهاجرت از یک طرف بیانگر محدودیت آنها برای فعالیت در کشور است و از طرف دیگر داستان تلخ رفتن استعدادهای ایران از این سرزمین را بازگو میکند. چنین نگاهی بندر بند را فیلم روز و زمانهاش میکند. فیلمی که میکوشد حرف دل تمام جوانانی باشد که هر کدام به شکلی در این سرزمین برای رسیدن به آرزوهای خود دچار مشکل شدهاند.
بندر بند، یک حاشیهی صوتی بسیار جذاب دارد که باعث شده ضعفهای فیلم چندان به چشم نیاید. فیلم حکمت با موسیقی عجین است و اجرای گرم سه بازیگر اصلی (که مشخص است در کار موسیقی حرفهای هستند) از انواع سبکهای موسیقی باعث شده تماشاگر به هنگام تماشای فیلم چندان احساس خستگی نکند. همین اتمسفر گرم و صمیمی است که باعث شده بندر بند برای تماشاگری که مشتاق تماشای فیلمی خارج از جریان اصلی سینمای ایران است جذاب و جالب توجه باشد.
در نگاه کارگردان فیلم (برخلاف نگاهی که در جامعه ما وجود دارد) جوان یک مسئله نیست، بلکه راهحل است. از نظر منیژه حکمت اگر قرار است تحولی در جامعه روی دهد به دست همین جوانان رُخ خواهد داد، البته همه جوانان این مرز و بوم با هر گرایشی، نه فقط جوانانی از یک طیف خاص فکری و با یک سبک زندگی تعریف شده.
فقدان داستان؛ مشکل اصلی بندر بند
مشکل اصلی بندر بند فقدان یک داستان مشخص است که باعث شده فیلم چندان که لازمهی یک اثر سینمایی است، دراماتیک نباشد. فیلم خط داستانی مشخصی ندارد و بیشترین تکیهی خود را بر روی موقعیتهایی گذاشته که قرار است در طول مسیر برای این سه جوان مسافر رخ دهد. اما مشکل اینجا است که موقعیتهای طراحی شده توسط نویسندگان فیلمنامه آنقدر جذاب نیست که نبود داستان را پوشش دهد. موقعیتهایی مانند کمک سه جوان برای رساندن کمکهای مردمی به مردم سیل زده، دیدار مهلا با خواهرش میترا با آن رفتارهای سرخوشانهی میترا، نگه داشته شدن ماشین توسط پلیس و التماس جوانان برای نخواباندن ماشین و… موقعیتهایی نیستند که بتوان یک فیلم بلند داستانی را بر مبنای آنها طراحی کرد. حتی نقطه اوج دراماتیک فیلم که به ماجرای دوست چهارم این گروه سه نفره برمیگردد چنان اجرای بیرمقی دارد که تمام تلاش کارگردان برای نشان دادن مشکلات این سه نفر را تحت تاثیر قرار میدهد.
فیلم ماجرا و تعلیق و گرههای دراماتیک کم دارد. در شکل فعلی بندر بند بیشتر شبیه فیلم مستندی است که یک سری موقعیت داستانی کم رمق در آن جاسازی شده است. حکمت تلاش کرده این مشکلات را با گرم از کار درآوردن رابطهی سه مسافر دوست داشتنیاش، حل کند. این راهکار میتوانست به عنوان یک چاشنی جذاب برای فیلم عمل کند نه یک راه حل اساسی برای فرار از نداشتن یک داستان دراماتیک.
بندر بند اگر فیلمنامهای بهتر داشت، یقیناً میتوانست فیلم بهتری باشد. در شکل فعلی اما نبود یک داستان مشخص آسیبهایی جدی به پیکره فیلم وارد کرده و باعث شده فیلم تاثیرگذاری لازم را نداشته باشد.
تمام مشکلاتی که فیلم دارد، بندر بند اثر شریفی است که میکوشد فیلم زمانهاش باشد. فیلمی که خارج از جریان اصلی سینمای ایران میایستد و میکوشد اثر متفاوتی باشد. از این منظر بندر بند ارزش تماشا دارد. ارزش اینکه تماشاگری که در سینمای ایران به دنبال فیلم متفاوتی میگردد، به تماشای آن برود تا با حمایتهای این تماشاگران، فیلمهایی مثل بندر بند که میکوشند شبیه فیلمهای بعضاً ضعیف سینمای ایران نباشند هم فرصت نفس کشیدن پیدا کنند.